نقد فیلم

نقد فیلم سرزمین آواره ها Nomadland

نقد فیلم سرزمین آواره ها Nomadland

من بی‌خانمان نیستم، فقط خونه ندارم / نقد فیلم سرزمین آواره ها Nomadland نامزد اسکار ۲۰۲۱

نام انگلیسی: Nomadland
نام فارسی: کوچ‌نشین
محصول: ۲۰۲۰
امتیاز: ۴ از ۴ – ⬤⬤⬤⬤

داستان فیلم

فیلم سرزمین آواره ها (Nomadland) یک زن پس از از دست دادن همه چیز در یک بحران اقتصادی، سفری را مثل یک کوچ نشین به سوی غرب آمریکا آغاز می کند و…

 درباره فیلم

فیلم Nomadland محصول کشور آمریکا و در ژانر درام می‌باشد و به کارگردانی Chloé Zhao در سال 2021 ساخته شده است. در فیلم سرزمین آواره ها بازیگرانی چون Frances McDormand، Gay DeForest، Linda May، Patricia Grier، و… به ایفای نقش پرداخته اند

نوشته های مشابه

من بی‌خانمان نیستم، فقط خونه ندارم


مصطفی ملکی

گاه با یک وداع ساده می‌توان غم فقدان را تحمل کرد. اما همین جمله‌ی ساده سخت‌ترین اتفاق ممکن است و بسیاری از ما حتی توان آن وداع ساده را نداریم. بنابراین آن بار سنگین را بر دوش کشیده و عازم می‌شویم.

به کدامین سو؟ به هر جایی که ما را دچار مشغولیتی کاذب کند. «فرن» بعد از اینکه همسرش را از دست می‌دهد و در ادامه‌ی رکود بزرگ اقتصادی، خانه‌اش را در منطقه‌ی صنعتی امپایر ترک می‌کند. او سوار بر ون از این شهر به شهر دیگر می‌رود.

در هر شهری به کاری موقت مشغول می‌شود و زندگی را بی هیچ اخم و تلخی ادامه می‌دهد.


فیلم جدید «کلوئه ژانگ» روایت‌گر زنی است که همه‌ی آن چیزهایی که زندگی قبلی‌اش را به‌خاطر آنها ترک کرده است، از دست می‌دهد و خود را تبدیل به مسافری بی‌مکان می‌کند.

او در هر شرایطی خود را وفق می‌دهد و گویی پذیرفته است که به جایی تعلق ندارد.

ژانگ برای آنکه مخاطب حس نکند فرن از سر ناچاری مجبور به این آوراگی شده است، در دو سکانس او را در برابر آشنایانی قرار می‌دهد که با التماس از او درخواست می‌کنند تا کنار آنها زندگی کند.

متعلق به هیچ جا

اما فرن خود را به جایی متعلق نمی‌داند. او هر جا که اتراق می‌کند، نظاره‌گری بیش نیست.

اگر وارد مکالمه‌ای می‌شود، تنها درباره‌ی آنچه که در آن لحظه رخ می‌دهد صحبت می‌کند. به‌همین سبب است که معاشرت با او برای همه‌ی آن مخاطبان لذت‌بخش است.

دوربین گاه روی دست او را تعقیب می‌کند و گاه به‌صورت ساکن او را نظاره‌گر است؛‌ همان‌گونه که او گهگاه جمع‌های مختلف را می‌بیند و به افق دور می‌نگرد.

فیلم در هیچ‌جای خود سعی ندارد نگاهی سرسختانه و پر از گلایه و شکوه به وضعیت افراد بی‌خانمان داشته باشد، بلکه ژانگ در عوض سعی کرده تا همه‌ی این دنیا را از زاویه‌ی دید فرن مشاهده کند و در این امر کاملاً موفق بوده است.

دوربین گاه نگاهی سوم‌شخص دارد و فرن را از خود جدا می‌کند. گاه بخشی از فرن می‌شود و لنز و چشمان فرن یک نقطه را می‌نگرند.

فیلم از هر هیاهویی خود را جدا می‌کند. ژانگ با دوربین خود وارد فضای شهری هم می‌شود.

اما سعی نمی‌کند هیچ جنبه‌ی سانتیمانتالی به قاب خود ببخشد، بلکه در عوض فرن را سرگردان میان خیابان‌ها نشان می‌دهد که به تابلوهای نئونی خیره می‌شود.

قاب‌هایی که نوعی نوآر پساپست‌مدرن را به‌تصویر می‌کشند. در این نوآر هیچ آنتاگونیستی وجود ندارد.

حتی کاراکتر اول فیلم هم یک پانتاگونیست نیست. او شخصیتی غریب و دورافتاده میان فضایی در قواعد ژانر نوآر است.

در یکی از همین پرسه‌زدن‌های شبانه‌ی او، لانگ‌شاتی را شاهد هستیم که فرن مقابل یک سینما قرار می‌گیرد که فیلم روی پرده‌ی آن «انتقام‌جویان» است.

هم دوربین و هم فرن بدون هیچ واکنشی از کنار سینما می‌گذرند، اما مخاطب را در خلأیی قرار می‌دهند که لاجرم دچار نوعی قیاس می‌شود؛ سینما چیست؟

آن چیزی که اکنون شاهدش است و او را همراه دوربین ژانگ و کاراکتر فرن کرده است یا آن چیزی که روی پرده‌ی آن سینما قرار دارد.

فیلم تا انتهای پرده‌‌ی دوم خود نیز سعی ندارد تبدیل به یک اثر جاده‌ای شود.

نتیجه گیری

از انتهای این پرده و شروع پرده‌ی سوم کم‌کم فرن و جاده تبدیل به دوستانی می‌شوند که قرار است مسیری دراز را کنار هم باشند.

نقد فیلم سرزمین آواره ها Nomadland


ژانگ بی‌شک کارگردان تراز اولی است که با جدیت تمام در سینمای مستقل گام برمی‌دارد.

فیلم اول او را به‌یاد بیاورید؛ «ترانه‌هایی که برادران‌ام به من آموختند»، یا فیلم دوم‌اش با عنوان «سوارکار».

در هر دوی اینها از زاویه‌ی دیگری وارد درونیات ذهن کاراکترها می‌شود.

در فیلم اول به خواهرانه و برادرانه‌ای می‌پردازد که درون‌مایه‌ی آن عذاب وجدان برادر از حس فقدانی است که در نبود او بر خواهر تحمیل می‌شود.

در فیلم دوم یک سوارکار پس از یک آسیب مغزی دچار رنج دوری از تنها لذت زندگی‌اش، یعنی سوارکاری، می‌شود.

حال او در فیلم سوم خود و با هنرنمایی «فرانسیس مک‌دورمند» تصویرگر کشف‌و‌شهود زنی است که در جست‌و‌جوی آن چیزی است که او را به وداع برساند.

فیلم در پرده‌ی سوم به همین هدف می‌رسد. فرن به نقطه‌ی اول فیلم بازمی‌گردد و با منطقه‌ی امپایر و خانه‌ی متروکه‌اش وداع می‌کند. او جرأت می‌کند و عکس‌های گذشته را مرور می‌کند و برای اولین بار اشک می‌ریزد.

حال در عزیمت جدید، او می‌داند که دیگر چیزی پشت سر وجود ندارد و با آرامش با جاده اخت می‌گیرد.

برای مطالعه مطالب مشابه نقد فیلم فیلم سرزمین آواره ها Nomadland صفحه یک فیلم یک زندگی را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

| @OnefilmOnelife |

جهت عضویت در خبرنامه، ایمیل خود را وارد کنید تا اخبار و تخفیف ها را اولین نفر دریافت کنید

یک فیلم یک زندگی

مروری بر تاریخچه سینما مرور سینمای کشورها مرور آثار روز سینما تلفیق شعر و موسیقی با سینما

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

دکمه بازگشت به بالا
×