نقد فیلم اگنس Agnes
نقد فیلم اگنس Agnes 2021 را در این نوشته با هم می خوانیم.
ژانر: درام,ترسناک
محصول کشور: آمریکا
مدت زمان: 93 دقیقه
کارگردان: Mickey Reece
ستارگان: Molly C. Quinn, Sean Gunn, Chris Sullivan
داستان فیلم Agnes
فیلم «اگنس»، برنده جایزه بهترین بازیگر و بهترین کارگردان از جشنواره فیلم مالینز، درباره تسخیر یک معبد توسط شیطان است. شایعات تسخیر یک صومعه، کلیسا را وادار می سازد نمایندگانی را بفرستد تا درباره اتفاقات عجیب میان راهبه های آن تحقیق کنند. یک کشیش ناراضی و همراه نوکیش او، با وسوسه، کشتار و آزمون ایمان رو به رو می شوند.
درباره اگنس
فیلم به کارگردانی میکی ریس در سال 2021 ساخته شده است. این فیلم محصول کشور آمریکا و در ژانر وحشت و هیجان انگیز میباشد. در این فیلم مولی سی کوین، شان گان، کریس سالیوان، هیلی مک فارلند و کریس براونینگ به هنرمندی پرداختهاند.
ای کاش کارگردان در همان دنیای استعاری خود باقی میماند
نام انگلیسی: Agnes
نام فارسی: فیلم اگنس
محصول: ۲۰۲۱
امتیاز: ۲ از ۴ – 〇〇⬤⬤
مصطفی ملکی
بسیار بودهاند کارگردانهایی که از کلیشههای ژانری برای پیشبرد روایتهایی که مد نظرشان است استفاده کردهاند. این نوع نگاه را بیشتر در سینمای مستقل شاهد هستیم. فیلمسازان مستقل بارها با استفاده از کلیشههای ژانرهای پرمخاطبی چون دلهره و اکشن سعی کردهاند آنچه در ذهن دارند را به تصویر بکشند.
آقای «مایکی ریس» نیز در اثر جدید خود سعی دارد درونمایهی سرگشتگی و ایمان را با استفاده از ژانر دلهره به مخاطب ارائه دهد.
فیلم اگنس
در آثار سینمای دلهره رابطهی تنگاتنگی بین نبرد خیر و شر، خدا و شیطان وجود دارد. یکسوی این ماجرا مذهب و مبلغان مذهبی قرار دارند و سوی دیگر آن شیاطین و تسخیرشدگان قرار میگیرند.
در کلیشههای این ژانر، که بهتبعیت از «جنگیر» بارها و بارها تکرار شدهاند، شاهد این هستیم که کشیشها در طول روایت تمام تلاش خود را برای غلبه بر شیاطین تسخیرگر بهکار میبندند.
اما پایان همهی این آثار تقریباً یک سرنوشت دارد؛ شیطان همچنان وجود دارد. اما پیچش روایی کارگردانهای نسل جدید و بازی کردن آنها با این کلیشهها گاه باعث پدید آمدن اثری قابل قبول میشود و گاه اثری درهمریخته را نتیجه میشود. فیلم آقای مایکی ریس را باید در دستهی دوم قرار داد.
«مری» راهبهی یک صومعه است. او پس از اینکه فرزندش را از دست داده به این صومعه آمده تا خدا رو جستوجو و پاسخی دلگرمکننده از او دریافت کند.
اما ظاهراً یکی از دوستان صمیمیاش در این صومعه با نام «اگنس» به تسخیر شیطان در آمده است. صومعه از اسقف میخواهد که برای تحقیق کشیشهایی را به آنجا بفرستند. در هر حال این سفر صورت میگیرد و کشیشها در این مراسم شکست میخورند.
مری هم از صومعه بیرون میزند و به زندگی عادی بازمیگردد. فیلم در نیمهی دوم خود تبدیل به یک درام در باب زنی میشود که قصد دارد به زندگی بازگردد. اما روایت آقای ریس از همان ابتدا چنین خطی و اتوخورده پیش نمیرود.
او با ظرافت از مقولهی جنگیری بهعنوان یک مکگافین برای درام خود استفاده میکند. ورود او به ماجرا نه از زوایهدید مری که از آن سوی ماجراست؛ یک کشیش که متهم به کودکآزاریست بههمراه کشیشی جوان عازم این سفر میشوند. در ابتدا مخاطب چنین فرض میکند که با یک کلیشهی دیگر در ژانر دلهره روبهروست.
اما کارگردان در حال هموار کردن مسیر برای کاراکتر اصلی خود یعنی «مری» است. باید گفت آقای ریس در این مسیر موفق عمل کرده است و در پردهی اول درام خود را در فرمی ساختارمند به مخاطب عرضه میکند. او مری را در معرض کابوس-رویاهایی قرار میدهد که تلفیقی از گذشته و آینده هستند.
مری همچون کاراکتری سرگردان به درون اجتماع پرتاب میشود. کارگردان تمام آن محنتی که زن همچون ابژهی جامعهی مردسالار تحمل میکند را بهتصویر میکشد.
اما مشکل من با تعجیل کارگردان در پردهی سوم است. او یک گزاره را از طرق مری دنبال میکند؛ خدا کیست؟ کجاست؟ و چرا به من پاسخی نمیدهد؟ کارگردان برای رساندن مخاطب به این پرسشها و درک مری از زندگی کاملاً با زبان مستقیم وارد میشود. این زبان مستقیم با فرم استعاری او در نیمهی اول داستان کاملاً متفاوت است.
بههمین سبب فکر میکنم کارگردان از این ترس داشته که مخاطب نتواند با زبان استعاری او رابطه برقرار کند و مجبور شده در پردهی سوم روایت به زبان مستقیم و عریان روی بیاورد.
این فیلم تمام فاکتورهای یک درام پستمدرن را در خود دارد و تنها حسرتی که پس از پایان آن ذهن را درگیر میکند تغییر لحن کارگردان در پردهی سوم است.