گویندگی فیلم: چگونه از آن عاقلانه استفاده کنید
گویندگی در فیلم یا روایت صوتی در فیلم Voice Narration را حتما در آثار مختلف شنیده اید. در این مقاله سعی داریم به شما کمک کنیم تا بهتر از آن در تولید اثر خود استفاده کنید.
«نشان بده، نگو!» تنها اصل شناخته شده موجود در میان فیلمسازان سراسر جهان است. و هالیوود نقش بزرگی در گرم کردن و حفظ این اصل دارد.
با وجود اینکه مبنای اصلی چرایی و چگونگی سوء استفاده از روایت صوتی روشن است، هنوز استدلالهای مخالف زیادی برای آن وجود دارد.
فیلم ابزاری چندوجهی برای انتقال ایده نویسنده به بیننده است. با کمک صداها، تصاویر، رنگها، شخصیتها، دیالوگها و بسیاری از عناصر دیگر باید برخی ایدههای کلی را به وضوح به مخاطب منتقل کرد.
اغلب، اگر چنین ایده ای برای مخاطبان، گیج کننده یا گمراه کننده به نظر برسد، فیلمسازان به طور جدی مسئول رفع مشکل هستند.
و در چنین مواردی، بسیاری از ذهن های خلاق فیلم به یک فکر می پردازند : روایت با صدا به عنوان وسیله ای برای شفاف سازی.
بنابراین اگر با استفاده از روایت با صدا در واقع باعث آسان شدن درک یک فیلم است، پس چرا این تقریباً یک ابزار تابو در دنیای فیلم است؟
روایت صوتی Voice Narration چیست؟
صدای «روزی روزگاری…» در آغاز صدها فیلم برای کودکان است که در دهههای 80 و 90 ساخته شدهاند.
این راوی نامرئی است که پیش داستان یا مقدمه چیزی را که قرار است اکران شود به ما می گوید.
در فیلم The Grinch Who Stole Christmas صدای راوی فراتر می رود: او به بیننده می گوید که چه اتفاقی می افتد، چه احساسی داشته باشد و چه زمانی همه چیز تمام می شود.
این دانای کل است که داستان را بهتر می داند و به ما، بینندگان، کمک می کند تا آن را درست درک کنیم. اینها نمونه هایی از نریشن صدا هستند و به بیان دقیق تر، روایت صوتی voiceover narration هستند.
به گفته گری کالینز از Red Rock Entertainment، یکی از بهترین نمونه های روایت از طریق صدا در سریال خانه پوشالی یا House of Cards استفاده شد.
در این سریال راوی دانای کل نیست، بلکه شخصیت اصلی این برنامه تلویزیونی است.
اهداف دیگر
هدف دومی توضیح دادن، سادهسازی، چیزی برای بیننده است، یک راوی (صدایی) وجود دارد تا خلاصهای را اضافه کند یا مخاطب را به تفکر یا تفکری سوق دهد.
بنابراین در حالی که صداپیشگان پیامی مستقیم به مخاطب ارائه می دهند، راوی (صدا) Voice narrator نقش مهم تری در فیلم ها دارد.
راوی صدا اغلب می آید تا نکات کلیدی یک طرح را خلاصه کند. این اغلب در میانه یک فیلم برای ترکیب دو داستان که ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند استفاده می شود.
معمولا، نویسندگان از روایت صوتی برای اتصال صحنه ها یا سکانس ها استفاده میکنند، فقط به این دلیل که وقت ندارند همه آن را در تصویر توضیح دهند یا وقتی بودجه فیلم کم است.
و آخرین مصداق روایت صدا، یک نمونه فلسفی است. در اینجا راوی احساسات، افکار معنوی و پرسشهای فلسفی جاودانی را به سطح میآورد تا به مخاطب کمک کند تا در صحنه تأمل کند و بارها و بارها درباره آن فکر کند.
چگونه از روایت صوتی عاقلانه استفاده کنیم؟
قاعده اساسی روایت صوتی و گویندگی در فیلم استفاده عاقلانه از آن است، به این معنی که فقط زمانی که بتواند به یک داستان ذوق زده شود یا آن را وارونه کند. در نهایت اگر راهی برای توضیح کل ماجرا با یک شات وجود نداشته باشد.
اما ترفند استفاده بیش از حد از قدرت صداگذاری نیست. و «استفاده بیش از حد» در این مورد به چه معناست؟ ایده های تولیدکنندگان Red Rock Entertainment را بخوانید.
تصور کنید که قبلاً داستانی با چند روایت صوتی در آن ایجاد کرده اید:
حالا چند قسمتش رو برش بزن هنوز همه چیو میفهمی؟
آیا فیلمنامه بدون روایت کلامی اضافی، معنا دارد؟
آیا به هر حال داستان منسجم به نظر می رسد؟
بعد از اینکه روایت را قطع کردید، طرح داستان تغییر کرد؟
اگر به همه سؤالات «بله» پاسخ داده اید، می توانید این ترفند را در جای خود نگه دارید. و از آن استفاده نکنید.
بله درست خواندید نگهش دار.
“بله” به این معنی است که داستان شما متکی به روایت صوتی و گویندگی در فیلم نیست و حتی بدون آن نیز ادامه خواهد داشت.
این بدان معناست که به جای چسباندن و چسباندن قطعات نامرتبط به فیلم، مقداری رنگ و ته رنگ، عمق و فلسفه به فیلم شما اضافه می کند.
و فکر پایانی اگر احساس میکنید که روایت صوتی به جای پوشش دادن طرح ضعیف، چیزی به داستان اضافه میکند، پس پاسخ را دریافت کردهاید.