هامارتیا چیست؟
هامارتیا یا زیربا Hamartia یک اصطلاح یونانی است که به معنی «از دست دادن هدف» یا «اشتباه کردن» است. این اصطلاح بیشتر با تراژدی یونانی مرتبط است، اما در علم کلام مسیحی نیز استفاده میشود.
پیشنهاد ما که برای اولین بار در این مقاله مطرح می شود، برای واژه گزینی فارسی ” زیربا ” است. این واژه از دو کلمه زیر (پایین) و با به معنای نفس تشکیل شده است.
هامارتیا یا زیربا معمولاً به نقص یا خطایی اشاره میکند که باعث سقوط یا بدبختی شخصیتی میشود.
اما برخی از منتقدان میگویند که این اصطلاح فقط به یک حادثه یا خطای تصادفی اشاره میکند که پیامدهای وخیمی دارد، اما هیچ قضاوتی درباره شخصیت نمیکند.
هامارتیا در تراژدی یونانی
هامارتیا برای اولین بار توسط ارسطو در زمینه نقد ادبی توصیف شده است. ارسطو میگوید که منبع هامارتیا در رابطه بین شخصیت و رفتارهای آن است. او معتقد است که هامارتیا باعث میشود شخصیتی از خوشبختی به بدبختی درآید و احساسات ترس و ترحم را در بیننده برانگیزد. ارسطو سه نوع شخصیت را برای تراژدی مناسب میداند:
– شخصیتی که از نظر اخلاقی متوسط است و نه خیلی خوب و نه خیلی بد است. این شخصیت به خاطر یک اشتباه یا نادانی از نیکبختی به بدبختی میافتد. مثال: اودیپوس
– شخصیتی که از نظر اخلاقی خوب است ولی دارای یک نقص است که باعث میشود از نیکبختی به بدبختی بیافتد. مثال: انتیگون
– شخصیتی که از نظر اخلاقی بد است ولی دارای یک خصلت خوب است که باعث میشود از بدبختی به نیکبختی برسد. مثال: مدیا
هامارتیا یک مفهوم پیچیده و چندمعنایی است که برای تحلیل شخصیتهای تراژیک مورد استفاده قرار میگیرد. زیربایی نشان میدهد که چگونه انسان میتواند به خاطر یک خطای کوچک یا یک تصمیم غلط، تقدیر خود را عوض کند و به سوی فاجعه حرکت کند. هامارتیا همچنین میتواند نشاندهنده ناتوانی انسان در شناخت حقیقت باشد.
سقوط قهرمان داستان:
در یک تراژدی، خطای شخصی قهرمان داستان در شخصیت آنها هامارتیا نامیده میشود، اشتباهی که منجر به حرکت قهرمانانه رو به پایین و منجر به پایانی تراژیک میشود. این اصطلاح دربرگیرنده عملی است که احترام ناپسند یک قهرمان است. نمونه کلاسیک Hamartia جایی است که یک قهرمان میخواهد یک نوع موفقیت به دست آورد اما در حین اجرا، خطا میکند و دقیقاً با نتایج فاجعهبار مخالف روبرو میشود. نگون بختی همان چیزی است که میتوانیم به این نوع حرکت رو به پایین شخصیت قهرمانانه بگوییم.
هامارتیا در فیلمنامه
برای استفاده از هامارتیا در نوشتن فیلمنامههای کوتاه یک مفهوم کلیدی است که میتواند به شما کمک کند تا شخصیتهای تراژیک و داستانهای جذاب ایجاد کنید. هامارتیا به نقص یا خطایی اشاره میکند که باعث سقوط یا بدبختی شخصیت میشود. این نقص میتواند یک عمل، یک تصمیم، یک نادانی یا یک خصلت شخصیتی باشد. برای نوشتن فیلمنامههای کوتاه با موضوع هامارتیا، باید به چند نکته توجه کنید:
– انتخاب یک شخصیت اصلی که دارای یک هدف و یک مشکل است. شخصیت باید چیزی را بخواهد یا از چیزی فرار کند، اما در راه رسیدن به هدفش با یک مشکل روبرو شود. مشکل میتواند یک مانع خارجی یا درونی باشد. مثلاً شخصیت میخواهد یک کار جدید پیدا کند، اما دارای یک نقص شخصیتی است که او را از مصاحبهها محروم میکند.
– نشان دادن چگونگی تأثیر هامارتیا بر شخصیت و داستان. شخصیت باید به خاطر هامارتیا خود با پیامدهای منفی روبرو شود. پیامدها میتوانند فیزیکی، روانی، اجتماعی یا اخلاقی باشند. مثلاً شخصیت به خاطر نقص شخصیتی خود از کار اخراج میشود، اعتماد به نفسش را از دست میدهد، با خانوادهاش درگیر میشود یا از دوستانش دور میشود.
– ایجاد یک پایان مناسب برای داستان. پایان میتواند مثبت یا منفی باشد، اما باید مرتبط با هامارتیا شخصیت باشد. شخصیت میتواند از هامارتیا خود آگاه شود و تغییر کند، یا به هامارتیا خود پایبند بماند و نابود شود. مثلاً شخصیت میفهمد که نقص شخصیتیاش ریشه در یک تجربه ناخوشایند دوران کودکی دارد و تصمیم میگیرد به یک رواندرمانگر مراجعه کند، یا شخصیت از نقص شخصیتیاش دفاع میکند و به یک حالت افسردگی عمیق فرو میرود.
هامارتیا در تئاتر
هامارتیا در تئاتر یک مفهوم مهم است که نشان میدهد چگونه شخصیتهای تراژیک به خاطر یک نقص یا خطایی که ممکن است از نادانی، تکبر، غرور، عشق، نفرت یا هر عامل دیگری ناشی شود، از نیکبختی به بدبختی درمیآیند. این باعث میشود تماشاگران با شخصیتها همدلی کنند و احساس ترس و ترحم را تجربه کنند. هامارتیا همچنین میتواند به عنوان یک ابزار نقدی برای تحلیل و ارزیابی شخصیتها و داستانهای تراژیک استفاده شود.
هامارتیا برای اولین بار توسط ارسطو در کتاب فن شعر توصیف شده است. ارسطو سه نوع شخصیت را برای تراژدی مناسب میداند:
شخصیتی که از نظر اخلاقی متوسط است، شخصیتی که از نظر اخلاقی خوب است ولی دارای یک نقص است و شخصیتی که از نظر اخلاقی بد است ولی دارای یک خصلت خوب است. او معتقد است که هامارتیا باعث میشود شخصیتی از خوشبختی به بدبختی درآید و احساسات ترس و ترحم را در بیننده برانگیزد.
هامارتیا در تئاتر یونانی بازتابی از نظریههای فلسفی و اخلاقی ارسطو است. ارسطو معتقد بود که انسان باید به دنبال فضیلت و تعادل باشد و از افراط و تفریط پرهیز کند. همچنین میگفت که انسان باید از عقل خود برای شناخت حقیقت و رسیدن به خوشی استفاده کند. ارسطو از هامارتیا برای نشان دادن چگونگی تأثیر نقصها و خطاهای انسانی بر تقدیر و خوشی انسان استفاده میکرد.
زیربا در تئاتر مدرن نیز حضور دارد. برخی از نمایشنامهنویسان مدرن مانند آرتور میلر، اوژن اونیل، ساموئل بکت و آنتون چخوف از هامارتیا برای ایجاد شخصیتهای تراژیک و داستانهای جذاب استفاده کردهاند. این نمایشنامهنویسان نشان دادهاند که هامارتیا میتواند در شرایط مختلف و با عوامل متفاوتی ناشی شود. هامارتیا میتواند نشاندهنده ناتوانی انسان در شناخت خود، دیگران و جهان باشد. زیربا میتواند نشاندهنده تناقضها و تعارضهای انسان با محیط اجتماعی و فرهنگی خود باشد. و میتواند نشاندهنده تأثیر قدرت، پول، جنسیت، نژاد، دین و ایدئولوژی بر رفتار و سرنوشت انسان باشد.
برای آگاهی از آخرین خبرها
ایمیل خود را وارد کنید
رایگان