فیلمنامه روز واقعه / نویسنده ناشناس ولی مشهور!
داستان نوشته شدن فیلمنامه روز واقعه چیست؟
فیلمنامه روز واقعه به سال ۱۳۶۱ و به روایت دیگر به سال ۱۳۵۸ نگاشته شد.
و کتابش نخستین بار به سال ۱۳۶۳ در انتشارات ابتکار به چاپ رسید.
بعدها کتاب در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر گردید.
داستان درباره چیست؟
عبدالله اسفندیاری در گفتگویی به سال ۱۳۹۱ توضیح دادهاست که :
«حوالی سال ۱۳۶۰» که در شبکه یک تلویزیون کار میکرده، داستانِ مسلمان شدنِ یکی مسیحی را در زمان واقعهٔ عاشورا برای داریوش فرهنگ تعریف کرده و از او خواسته تا فیلمنامهای از این داستان بنویسد؛
ولی فرهنگ نپذیرفته و داستان را به دیگرانی از جمله کیهان رهگذار و محسن مخملباف بازگفته، مگر فیلمنامهاش را بنویسند؛
ولی کسی نخواسته و فیلمنامهای نوشته نشده و موضوع فراموش شده؛
تا یک سالی سپستر که داریوش فرهنگ بازمیگردد و فیلمنامهٔ روز واقعه را به نامِ نویسندهای با نام مستعار «ع. سالک» به تلویزیون میدهد،
که پروانه ساخت میگیرد؛ ولی تصمیم به ساخت فیلم تا پس از جنگ پس میافتد.
نویسنده واقعی روز واقعه
در این اثنا، کتابِ روز واقعه به چاپ رسید و نگارندهٔ واقعی فیلمنامه شناخته شد.
عبدالله اسفندیاری در جایی میگوید:
شخصاً در همان بار اوّلی که فیلمنامه را خواندم، به واسطهٔ سبک و سیاق حاکم بر کار فهمیدم که احتمالاً بهرام بیضایی در نگارش آن نقش داشتهاست.
وقتی حدسم را با فرهنگ در میان گذاشتم، او تأیید کرد که فیلمنامه کارِ بیضایی است.
بیضایی، خود از زمینۀ فکری خود در باب اثر چنین میگوید:
سالها پیش خیال داشتم فیلمی بسازم بر زمینهٔ تعزیه….
اگر نشد دلیلش بیشتر ترسهای رایج بود.
جز این دیگر هرگز نخواستهام مستقیماً به تعزیه بپردازم، جز این اواخر که روز واقعه را نوشتم و در واقع بخشی از حسابی را که با گذشتهٔ کاریَم داشتم صاف کردم، اگر نه همهٔ آن را…
کارگردانان
برای ساخت فیلمنامه روز واقعه نام چندین نفر پیش آمده است.
و در جایی دیگر بهرام بیضایی می گوید:
روز واقعه را نگذاشتند خودم بسازم.
لااقل ده تا کارگردان عوض شد و من تعجب میکردم که این همه آدم نمیتوانند این فیلم را بسازند.
حتی گفتند واروژ کریممسیحی این فیلم را بسازد.
خوشحال میشدم اگر او این فیلم را میساخت.
حتی اسم آقای محمدرضا اصلانی را آوردند.
خیلیها عقیده داشتند که چند جای فیلم را باید عوض کنم، امّا من برای عوض کردن نرفتم.
به هر حال آقای اسدی مهارتش را داشت که لااقل تعداد جاهایی را که میخواستند عوض شود به سه برساند و فیلمی بسازد شبیه فیلمهایی که قرار است از تلویزیون پخش شود. . . .
اصلاً نمیخواهم بگویم راضی هستم یا نه.
تمام حرف من این است که من این فیلم را اینطور نمیدیدم. این فیلم شباهتی به فیلمهایی که داشتم ندارد.
[از بخشهایی از کتاب که در فیلمِ شهرام اسدی نیامده میتوان فصل دیدار با شهربانو در گذر از ویرانههای کهن را نام برد.]
صحبت های کارگردان
شهرام اسدی در دفاع از فیلم چنین میگوید:
در یک کلمه باید بگویم میزان وفاداری من به متن آقای بیضایی در روز واقعه از وفاداری لارنس اولیویر در هملت شکسپیر که مشهور عام و خاص است به مراتب بیشتر است.
در یکصدوچهار دقیقهای که مدت زمان فیلم است میزان آنچه تغییر کرده کمتر از حتی پنج درصد است؛ و شما به امروز نگاه نکنید.
شرایط سال شصتوهفت را در نظر بگیرید که هیچکس دنبال دردسر ساختن فیلم تاریخی و مذهبی نبود.
هشت ماهِ تمام فیلمنامه روز واقعه بینقص و ارزشمند بهرام بیضایی را به دندان گرفتم و به هر جلسهای که فراخوانده شدم، رفتم و از کلمه به کلمهٔ آن دفاع کردم و به پشتیبانی مدیران دلسوز آن زمان در برابر خیل بیشمار مخالفان نودوپنج درصد آن را حفظ کردم..
بخش های سانسور شده
فیلمنامهٔ روز واقعه به سال ۱۳۹۴ به کارگردانی محمد رحمانیان بر صحنه خوانده شدهاست.
رحمانیان هدف این فیلمنامهخوانی را اجرای همهٔ دیالوگهای فیلمنامه برشمرده،
به طوری که بخشهایی که در فیلمِ شهرام اسدی حذف شده به گوش تماشاکنان برسد.
پیش از آغاز نخستین اجرا ، رحمانیان بر صحنه رفت و با گریهٔ فروخورده یادی از بیضایی کرد:
“… در یکی از صحنههای نمایشی که به صحنه برده بودم #شهربانو جلوی امام حسین زانو میزند.
بهرام بیضایی بعد از دیدن این صحنه از من پرسید :
دلیل این کار برای چه بود و چرا اینطور نشان دادی که شهربانو جلوی امام حسین زانو زدهاست؟
من نیز گفتم:
برای این که از نظر من همه باید جلوی امام حسین زانو بزنند.
امّا بیضایی به من گفت که سیدالشهدا برای این قیام کرد که نه کسی جلویش زانو بزند و نه او جلوی کسی زانو بزند. . . .
بهرام بیضایی با این حرفش به من یاد داد که بیشتر از همه ما و کسانی که ادّعا دارند اسلام را میشناسد.”