درباره دیوید هر نمایشنامه نویس معاصر David Hare
? معرفی چهرههای روز نمایشنامهنویسی جهان
#دیوید_هر
#David_Hare
«دیوید هر»، #نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، بازیگر و #کارگردان_تئاتر و سینما، مقالهنویس، مصاحبهگر و خاطرهنویس در سال ۱۹۴۷ در انگلیس به دنیا آمد و در کمبریج تحصیل کرد.
اولین نمایشنامهاش در سال ۱۹۷۰ به صحنه رفت. او نمایشنامههای بسیاری نوشته است که تعدادی از آنها عبارتند از: «نمایشگاه بزرگ»، «شکست هیتلر»، «فراوانی»، «رویاهای زندگی کردن»، «نقشهای از جهان»، «پاریس در شب»، «نوشتن با دست چپ»، «به سوی خانه»، «پچ پچه قضاوتها»، «پوچی جنگ»، «پنجره سقفی» و… «دیوید هر» نیز مانند بسیاری از نمایشنامهنویسان اروپایی در کارنامه کاری خود چندین اثر اقتباسی نیز دارد. نمایشنامه «پلاتونوف و ایوانف» از چخوف، «اتاق آبی» از شنیتسلر و «ننه دلاور و فرزندانش» از برشت از جمله نمایشنامههایی است که او دست به اقتباس آنها زده است. او تجربههایش در زمینه بازیگری و نمایشنامهنویسی را در سال ۱۹۹۹ منتشر کرد. تعدادی از منتقدان او را در زمره نمایشنامهنویسان سیاسی قلمداد میکنند که کارهای زیادی در زمینه جنگ نوشته است. به عنوان مثال او نمایشنامههایی در مورد جنگ فلسطین و اسرائیل نوشته است و همچنین یکی از آخرین نمایشنامههایش در مورد جنگ عراق است. ایدهآلیسم تئاتر پس از جنگ در آثار او به چشم میخورد. «دیوید هر» یک مفسر اجتماعی متعهد است. نمایشنامههای او تصویرگر واقعی اجتماعی هستند که در آن زندگی میکند. تنوع آثار او یادآور تنوع آثار «جان آزبرن» است، او نیز همانند استادش خود را ملزم به جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی میداند. او بر این باور است که دور شدن هنرمند از مسائل اجتماعی و پناه بردنش به موضوعات انتزاعی و ذهنی، او را از رسالت انسانیاش باز میدارد. او میگوید که؛ «تمام اتفاقات و پدیدههای موجود در جهان بیشتر از آنکه به سیاستمداران و اقتصاددانان و دانشمندان مربوط باشد، به هنرمندان و در این میان به نویسندگان، به خصوص به نمایشنامهنویسان مربوط میشود.» از این رو است که او نیز مانند بسیاری از هنرمندان معاصر نسبت به مسائل جهانی، فارغ از محدوده جغرافیاییشان، واکنش نشان میدهد. «دیوید هر» نیز مانند بسیاری از همعصرانش در عرصه نمایشنامهنویسی، دیدگاه متعادلتری نسبت به گذشتگان و در مورد زن دارد. در آثار او رد پای زن سنتی و منفعل به ندرت دیده میشود. نمایشنامههای او هیچگاه جوابی مشخص و راهحلی روشن را در اختیار مخاطب نمیگذارند، بلکه فقط به طرح سوال میپردازند و سوالاتش معمولا در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی است. او تماشاگرانش را به تفکر وا میدارد و در آثارش همواره در جستوجوی قانون و عدالت اجتماعی است. در نمایشنامههای او بین مسائل فردی، شخصی و مسائل سیاسی تعادلی منطقی برقرار است. اگرچه او در آثارش دیدگاه سیاسی تلخی دارد، اما در عین حال اغلب آثارش سرشار از نوعی رمانتیسم خوشبینانه است و این پارادوکس اوست. گرایش او به نمایش واقعیت در برخی از نمایشنامههایش، برخی از آثار او را به #تئاتر_مستند نزدیک کرده است. در طول یک دوره ۳۰ ساله، نمایشنامههای «هر» روند طبیعی خود را داشته و تغییراتی در گرایشهای ادبی، لحن و سبک و سیاق خود داشتهاند. اما در این روند طولانی او همواره بر مضمون اجتماعی در آثارش تاکید داشته است و همچنان به عنوان یک نویسنده اجتماعینویس مطرح است که هیچگاه حساسیتها و انتقادهایش را نسبت به اجتماع از دست نداده است. البته در آثار او دو بعد اجتماعی و سیاسی که به عصیان پهلو میزند، همواره با هم در جنگ و جدال بودند. با این حال آثار او آینه یک ربع قرن زندگی اجتماعی در انگلستان است. دیدگاه و جهتگیری سیاسی «هر» در کارهای اخیرش به قدری غالب است که شخصیتهایش نامهای واقعی دارند؛ به عنوان مثال نامهایی مانند؛ «جورج بوش»، «تونی بلر» و «دیک چنی». در این آثار او حتی از دیالوگهای واقعی و مستند این اشخاص نیز استفاده کرده است. او نمایشنامهنویس سوسیالیستی است که در زمینه #ژانر_غیرداستانی (NONFICTION) نیز تجربیاتی را پشت سر گذارده است. «هر» بر خلاف نقل قول مشهور «استنلی کوبریک» در هنگام ساخت فیلم «دکتر استرنج لاو» که گفت: «بعضی از موضوعات آنقدر جدی هستند که شما فقط میتوانید با آنها رفتاری #کمیک داشته باشید»، میگوید: «اما من در حقیقت احساس کاملا متضادی دارم. احساس میکنم بعضی از موضوعات آنقدر جدی هستند که شما میتوانید فقط با آنها رفتاری جدی داشته باشید.» نمایشنامههای او اغلب حول محور شخصیتهایی میگردند که قادر به تغییر موقعیت اجتماعی خودشان نیستند. او در این موقعیت به عنوان یک نمایشنامهنویس از «هنر ویرانگر» استفاده میکند تا تماشاگرانش را علیه تفکر و اعتقاداتشان به اندیشه یا شورش وادارد.
? ادامه پست پیشین
#دیوید_هر ( #David_Hare )
… به همین دلیل در نمایشنامههایش شاهد وجود طرحها و شخصیتهای متنوع و پیچیدهای هستیم که جنبههای متنوع انسان اجتماعی و تضاد بین خوبیها و بدیهای مطلق و از پیش تعیین شده را نمایان میکنند. او در آثارش همیشه به دنبال یک جامعه ایدهآل است. نمایشنامههای او آینهای در برابر اجتماع هستند. «دیوید هر» که کار ادبی خود را با #نقد تئاتر آغاز کرد و بسیاری از نقدهایش علاوه بر انگلستان، در مجلههای اروپایی و آمریکایی نیز منتشر شد، با اجرای بسیاری از نمایشنامههایش در #برادوی به یکی از چهرههای مطرح نمایشنامهنویسی در نزد آمریکاییان تبدیل شد. امروزه بسیاری از منتقدان او را در کنار نمایشنامهنویسان بزرگی همچون «هارولد پینتر» و «سام شپارد» قرار میدهند. او به خاطر کارهایش در زمینه نمایشنامهنویسی و همچنین فیلمنامهنویسی جوایز بسیاری را کسب کرد که تعدادی از آنها عبارتند از: جایزه #ایونینگ_استاندارد، جایزه انجمن منتقدان تئاتر نیویورک، جایزه منتقدان تئاتر لندن، جایزه #الیویر، جایزه #خرس_طلایی جشنواره فیلم #برلین، جایزه بافتا. او همچنین نامزد دریافت جایزه #تونی برای بهترین نمایش شد.
#سکینه_عربنژاد
? یادداشت
معرفی #دیوید_هر
#جوکار_قنواتی
از مطرحترین و پرکارترین نمایشنامهنویسان انگلیس به شمار میرود و به قول #نیکول_بوارو، پس از طی راهی طولانی به «نمایشنامهنویس ملی بریتانیا» تبدیل شده است. هِر بلافاصله پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه #کمبریج در ۱۹۶۸ یک گروه نمایشی #تجربهگرا تأسیس کرد.
هِر برخی نمایشهای گروه نمایشی خود را کارگردانی کرد و اولین اثر خود، بروفی چگونه موفق شد (۱۹۶۹)، را برای این گروه نوشت. نمایشهایی چون لکّاته (۱۹۷۰)، نمایشگاه بزرگ (۱۹۷۲) و مفصل جایگاه هِر را در نمایشنامهنویسی معاصر انگلیس تثبیت کرد. از دیگر آثار معروف هِر، گذشته از فراوانی، میتوان از پراودا و نقشه جهان نام برد.هِر را ناقد و هجو پردازی طراز و ظریفکار میدانند؛ تقریباً تمام جوانب و مسائل جامعه انگلستان، و غرب، در نقد و طنز نیشدار او موضوعیت مییابند. این امر در آثار اخیر او نیز بارز است.او در نمایشنامه “فراوانی”سرگذشت زنی پرشور و آرمانگرا در دوره جنگ جهانی دوم را روایت میکند. زنی که پس از دورهای تلاش برای آرمانهایش به بنبست فکری و عقیدتی میرسد.نمایشنامه “نورگیر “یکی از بهترین نمایشنامههای انگلیسی است که با فقط سه شخصیت تا پایان شما را با خود همراه میکند. کایرا و ادوارد با هم آشنا میشوند و در این آشنایی خودشان را به هم معرفی میکنند. روایت نمایشنامه تا پایان با ریتم تند پیش میرود. از نمایشنامه “جای خالی جنگ”:… خیلی از مردم ازم میپرسن ریشه فکریم چیه؟ ریشه اصلیای که تصمیم گرفتم سوسیالیست باشم چیه؟ و امروزه سوسیالیسم برای من چه معنایی داره؟ من میگم ما توی این کشور یه حزب داریم که هنوز تمام خواستش ابراز و دادن چیزهایی به کسانی که هر آنچه میخواهند دارند. به آنهایی که باید بیشتر از چیزی داشته باشند که امروز … از نمایشنامه “تهدید قضات”:… میبینید چه وضعیه؟ اکثرا وضع همینه، مثلا همین اتاق بازداشتیها، شاید روزی سی چهل نفر بازداشت بشن. خیلیهاشون آدمایی بودن که نتونستن از پس کار بر بیان. قبل از اقدام به دزدی از مغازه، تقلب، زدن ضبط ماشین، فروختن کارت اعتباری تو کافهها، دستگیر شدن. یا نه میگن مخل آسایش شدن. نتونستن برسن به دادگاه. نتونستن بدهیهاشون رو پرداخت …
اقای #آراز_بارسقیان مترجم توانای نمایشنامه های فوق است او در خانوادهای فرهنگی و فرهنگ دوست به عرصه وجود پا گذاشته است، لازم است بگوئیم بارسقیان در انتشار یافته هایش، قصد دارد روابط میان آدمهای امروزی دوروبر خودش را نشانمان بدهد و خیلی خوب از هم گسیختگی روابط میان افراد و جامعه را نشان می دهدانگار تمام شخصیتهای نوشته ها و داستانهایش واقعی هستند او هم مثل دیوید هر فعال و پرشور است بارسقیان کارنامه ای درخشان دارد همانگونه که قله های سر به فلک کشیده البرز ،برای مام وطنشان دلبری می کنند…..برای او، این نوشته حقیر است و اگر بتوانیم برای شناسائی او بیشتر از آنچه هست باید قلم فرسائی کنیم.