نما در سینما چیست؟ / انواع نما و کارکرد نمای سینمایی بخش سوم قاب بندی
در نوشته قبلی درباره انواع نما های سینمایی و کارکرد هر کدام از نماها صحبت کردیم. در ادامه بخش سوم درباره قاب بندی را می توانید مطالعه کنید.
قاب بندی نما
قاببندی ، عمل -و در بسیاری مواقع، هنرِ- محصور کردن عناصر و اجزای درون قاب تصویر است.
عمل قاببندیِ نما درست مثل بومی است که یک نقاش برای نقاشی خود انتخاب میکند. بوم فیلمساز قاب تصویر اوست.
فیلمساز تصمیم میگیرد که چه مولفههای بصری در آن قاب قرار بگیرد تا مفهوم به درستی به تماشاگر منتقل شود. اگرچه فرمولهای مشخصی برای قاببندی وضع نشدهاست.
اما برای این کار احکام عامی وجود دارد.
قاب بندی فشرده نما :
نمایی مدیوم یا کلوزآپ از چند بازیگر، میزانسنی که در آن سوژه یا شخصیت به مرزِ قاببندی بسیار نزدیک است و جای بسیار کمی برای حرکت دارد یا اصلا جایی برای حرکت ندارد.
القای حسی از تشویش و نگرانی.
خطوط عمودی و افقی موضوع را محدود میکنند و هیچ اشارهای به خارج از قاب وجود ندارد. و این احساس که راهِ فرار و گریزی نیست را به تماشاگر القا میکنند.
القای حس خفقان، حسِ خفگی و شاید مرگ و بنبست و گرفتاری در مهلکهای که راهِ گریزی از آن نیست. پایانِ دنیا، شسکت، ناامیدی و رنج از دیگر معناهایی هستند که از این نوع نما برداشت میشوند.
نمایی از فیلم بیگانه
نکته ای در خصوص قاب بندی نما :
قاب بندی باید اندکی نامتقارن باشد.
در واقع اگر قرار است به چیزی در تصویر تاکید شود، باید در جایی از ترکیببندی قرار بگیرد که برجستگی لازم را داشته باشد.
اما این نقطه دقیقا مرکز تصویر نیست. زیرا که اگر موضوع دقیقا در وسط کادر قرار بگیرد، آن حس عمق و توجه از بین میرود.
قاب بندی نما اهمیت زیادی بر تاکید و القای معنی به عهده دارد.
ترکیب بندیهایی از خطوط و عناصر عمودی و افقی بیشتر بر وحدت و یکپارچکی دلالت دارند.
و احساس ایستادگی، امنیت، آرامش و با ثبات بودن را به تماشاگر القا میکنند. در واقع وجود خطوط مستحکم عمودی القایی از حس امید و امنیت است.
زنی که از دست اوباش پنهان شده است، و با این ترکیب قاب بندی که میان دو تنه درختِ محکم و استوار ایستاده است، این حس را به خوبی منتقل میکند که حالا او در امان است.
تصویر1 از فیلم Address Unknown
اما، از طرفی دیگر، وجود خطوط عمودی روی چهره، معنای ضمنی رمز و ابهام، حبس و زندان و محدودیت و نبودن حس آزادی را القا میکند.
مثلا، در تصویر شماره 2(در پایین)، از همین فیلم، خطوط روشن و تاریک و عمودی روی چهره او میبینیم که خبر از به دام افتادن او دارد و هرگز نمیتواند پا را فراتر از آن در و میله های آهنی بگذارد و به دست گشتاپو کشته میشود.
خطوط و عناصر مورب و قطری، تاکیدی بر تنش و کشمکشاند.
چند مثال دیگر درباره خطوط عمودی و استوار، و نیز خطوط شکسته و کج، از فیلم سنتوری به کارگردانی داریوش مهرجویی
جاییکه مثلا یک قاب بندی نما نامتعادل و ناموزون میتواند تاکیدی باشد بر تزلزل و زندگی ناپایدارِ شخصیت داستان، یا نشانی باشد بر زندگی که نمیشود به آن اعتماد داشت و ممکن است همچون این قاب، با این تعادل نداشته، فرو بریزد و خراب بشود.
مانند محل زندگی علی سنتوری که در نمایی (تصویر 1) از آن میبینیم پدرش به ملاقات او آمده است و علی ازپدرش کمک میخواهد تا مواد را به دست او تزریق کند.
در اینجا، ما با یک قاب کج و ناموزون مواجهیم، زندگی که در سراشیبی سقوط است.
و سپس، در نمایی دیگر (تصویر2) خانه علی را میبینم که به دلیل مشکلات مالی و اعتیاد و همسرش که او را ترک کرده است، دچار ریزش و فروپاشی شده است.
کارگردان به کمک استفاده از نمایی از داخل خانه فروریخته علی، خانه خرابی و بدبختیهای آوار شده روی سر او را به تماشاگر نشان میدهد.
در تصاویری که از فیلم سنتوری درباره قاب بندی نما برای شما مثال آوردیم، درباره خطوط نامتقارن، ناموزون و مورب صحبت کردیم و اینکه نشانی از تزلزل، سقوط و بحران هستند.
در مقابلِ آن، خطوط استوار، عمودی و منظم قرار دارند که نشانی از تکیه گاه، رسیدن به آرامش و ثبات و امنیت هستند برای مثال:
در سکانسهای نیمه پایانی از فیلم سنتوری، نمایی از ساختمان ترک اعتیاد را در قاب تصویر میبینیم که،پدر علی او را برای ترک به آنجا آوردهاست، جاییکه او بار دیگر به آرامش و ثبات میرسد و بهبود پیدا میکند.
به تصویر پایین نگاه کنید که کارگردان چه طور این القای حسِ آرامش و سکون و استواری را با نمایش بنایی سفید و بلند قامت با ستون هایی استوار به نمایش در آوردهاست.
بنایی که نشان از استحکام و دوامی ابدی دارد، بنایی سر به فلک کشیده که تا انتهای بالای قاب ادامه پیدا کردهاست و به نوعی خبر از بهبود همیشگی علی دارد، بهبودی که قرار است عمری پایدار و طولانی داشته باشد .
برداشت بلند :
برداشت بلند نمایی است که بیش از یک دقیقه طول بکشد. و باید بدانیم که این نما هم نیاز به قاب بندی نما دارد.
یکبار دیگر نما را توضیح دهیم: نما یعنی ضبط بی وقفه فیلم از شروع تا قطع.
برداشت بلند یا همان long take را از لحظه ای که دوربین روشن میشود تا زمانیکه دکمه قطع فیلمبراری زده بشود میگویند.
البته این تعریف نما هم هست. با این تفاوت که مدت زمان فیلمبرداری معمول برای یک صحنه یا نما بین ۲۰ تا ۶۰ ثانیه است.
ولی در برداشت بلند مدت زمان فیلمبرداری بی وقفه از ۱ دقیقه تا گاهی ۱۶ یا حتی ۲۰ دقیقه میرسد.
دوربین میتواند تا 10 دقیقه هم بی وقفه فیلم بگیرد، اگر چه که کمتر فیلمسازی چنین نمای بلندی میگیرد.
مثلا هیچکاک در فیلم طناب (Rope 1948) چنین کاری کرده است، و کلِ یک فیلم 80 دقیقه ای را با هشت نمای 10 دقیقه ای گرفتهاست.
و البته باید بدانید که شهرت این کار تنها به خاطر تجربه این کار است، نه ارزش هنری آن.
زمان نما به طور کلی بین 10 تا 20 ثانیه است. اما گاهی تا 3 دقیقه هم میکشد.
معروفترین برداشت بلند در سینمای آمریکا، نمای عنوان بندی فیلم نشانی از شر(1958) از اورسن ولز است(Touch of Evil) که حدود 2 دقیقه طول میکشد.
در طی این نمای بلند چه میفهمیم:
- عنوان بندی اصلی را میبینیم
- با دو شخصیت اصلی آشنا میشویم
- میفهمیم تجارت مواد مخدر یکی از عناصر اصلی ماجراست.
- متوجه میشویم خانوم وارگاس آمریکایی است اما شوهرش مکزیکی است.
- انفجار اتومبیلی را میبینیم و نهایتا وارد جهانی بی حساب و کتاب و غیرقابل پیش بینی میشویم.پس اورسن ولز از این برداشت بلند سود میبرد تا لحظه به لحظه آن را بر حسب نیاز قاب بندی کند و اطلاعاتی را به تماشاگر عرضه کند.
برداشت بلند در سینمای ایران:
فیلم ماهی و گربه،1392 ساخته شهرام مکری از نمونه فیلمهای ایرانی است که تنها با یک برداشت بلند 134 دقیقه ای گرفته شده است.
تلاش کارگردان در آن بود تا بتواند در مفهوم زمان شکست ایجاد کند، و خاصیت خطی بودن زمان را درهم بشکند و به آن حالتی دایرهای بدهد.
و برای این منظور از تکنیک برداشت بلند یا همان لانگ تیک استفاده کرده است. تکنیکی که به جای آنکه تنها بخشی از فیلم را شامل شود، تمام 134 دقیقه فیلم را شامل شدهاست.
شهرام مکری خود در این باره میگوید:
“ماهی و گربه فیلمی است درباره زمان. درباره اینکه چطور میتوان در زمان پرسپکتیو ایجاد کرد و آن را درهم ریخت. جذابیت ساخت این فیلم برایم در شیوهٔ اجرایش بود. پافشاری بر روایت داستانی در یک سکانس پلان و تلاش برای اینکه در یک پلان که طبیعتاً زمانی رو به جلو دارد شکست به وجود آورم.”
برخی منتقدین ماهی و گربه را از این جهت فیلمی منحصر به فرد در تاریخ سینما میدانند که توانسته «تکشات بودن» و «مفهوم تکرار زمانی» را همزمان به کار برد.
فیلمبرداری این اثر کاری از محمود کلاری است
به دلیل آنکه این فیلم تنها در یک شات گرفته شده است، برای آنکه بتوانید به درستی با مفهوم برداشت بلند آشنا شوید باید تمام فیلم را ببینید.
ادامه این آموزش را از اینجا مطالعه کنید.
این مطالب از سری مقالات مجموعه آموزش درک و تحلیل فیلم توسط خانم مرضیه زمانی فروشانی تهیه شده.
برای ورود به کانال تلگرام درک و تحلیل فیلم میتوانید روی همین متن کلیک کنید
برای مشاهده ادامه مباحث از فصول آموزش فیلمسازی و فیلمنامه نویسی اینجا کلیک کنید.
هرگونه کپی برداری از مطالب سایت بدون ذکر منبع و درج لینک عیرمجاز است.