چگونه فیلم ببینیم؛ عناصر فیلمهای خوب
به گزارش دریچه سینما – پوریا یزدانی ؛ تقریباً در هر داستانی، عواطف و احساسات قدرتمندی وجود دارد و هر فیلمی به دنبال آن است كه عواطف و احساسات ما را دستكاری كرده و به بازی بگیرد اما یك فیلم خوب، در چنین مواردی پای را از گلیمش درازتر نمیكند چرا كه هدایت احساسات و عواطف مخاطبان باید بی غلوغش بوده و با چهارچوب داستان تناسب داشته باشد. معمولاً ما فیلمی را كه بیش از حد بخواهد روی عواطف و احساسات مانور كند؛ پس میزنیم. حتی ممكن است با تماشای این نوع فیلمها در جایی كه قرار باشد به گریه بیفتیم، خندهمان بگیرد. بنابراین هر فیلمسازی باید بتواند جلوی خودش را بگیرد و بیراهه نرود.
واكنشها نسبت به دستمایههای عاطفی در مورد هر مخاطبی فرق دارد. یكی ممكن است پلهای مدیسن كانتی (1995) ساختهی كلینت ایستوود را اثر زیبایی بداند كه داستان تلخی را روایت میكند اما دیگری فیلم را دست بیندازد و آن را «یك فیلم سانتیمانتال به دردنخور» بنامد. این تفاوتها اغلب به وجود خودِ بینندهها باز میگردد. تماشاگری كه این فیلم را خیلی پسندیده، احتمالاً خود را كاملاً به دست فیلم سپرده و بی آن كه به زرنگبازی فیلمساز فكر كند، اجازه داده تا احساساتش را هر طور كه میخواهد هدایت كند. تماشاگر دیگر احتمالا حس كرده كه فیلم به گونهای ناعادلانه سعی دارد مهار احساسات او را در دست بگیرد و برای همین واكنشش، رد كردن و نپذیرفتن فیلم است.
زمانی كه دستمایهی عاطفی فیلمی فهمیده بشود، كمتر پیش میآید كه تماشاگر از آن تخطی بكند. فیلمساز میتواند این دستمایهی عاطفی را كتمان كند یا كمتر از آن چه كه لازم است بر روی آن تأكید كند. در كشتن مرغ مقلد (1962) آتیكوس فینچ (گریگوری پك) از یك عبارت سادهی تشكرآمیز به خاطر نجات جان اسكوت و جم استفاده میكند و به آرتور رادلی (رابرت دووال) میگوید: «ازت ممنونم آرتور…به خاطر بچههام.» اثری كه عبارت «ازت ممنونم» و كتمان احساسات بر جای میگذارد، وزن عاطفی عظیم فیلم را بر دوش میكشد، عبارتی كه اغلب، وقتی آن را به كار میبریم كه كسی لطف كوچكی در حق ما كرده است. این عبارت كه بهطور معمول اهمیت چندانی ندارد، شكل مهمی پیدا میكند و آنجه كه به زبان نمیآید ما را تكان میدهد.
عناصر و روشهای بسیار گوناگونی برای تأثیر گذاشتن بر روی واكنشهای عاطفی مخاطبان یك فیلم وجود دارد. هم خودداری و هم استفادهی بیش از حد از دستمایههای عاطفی در طرح داستانی، دیالوگها و بازی بازیگران و اثرات بصری یك فیلم منعكس میشوند. عناصری كه در فضای بصری یا صحنهپردازی موجودند و خلق چنین فضایی نیز میتوانند به احساسات و عواطف مخاطبان چنگ بیندازند و بر روی واكنش عاطفی آنها تأثیر بگذارند. با این حال، رویكرد فیلمساز در استفاده از موسیقی فیلم، شاید مهمترین نكته باشد كه عاطفه و حس بیننده را هدف میگیرد و میتوانند منعكسكنندهی اوج و فراز عاطفی فیلم بوده یا آن را كتمان سازد.