تفاوت نقد فیلم و ریویونویسی (review)
در این نوشته به تفاوت نقد فیلم و ریویونویسی (review) می پردازیم.
برای اینکه یک فیلم سینمایی را نقد و تحلیل کنیم، باید ابزار و اطلاعاتی را برای خودمان جمعآوری کنیم، و سپس شروع به نوشتن نقد کنیم.
اما پیش از اینکه ابزار و اطلاعات لازم و را به صورت لیست برایتان بیاوریم،
دانستن یک نکته بسیار ضروری است
آن این است که:
میان تحلیل فیلم و ریویونویسی (ستوننویسی سینمایی یا معرفی کردن فیلم) فرق است. پس با توجه به اینکه قرار است در چه بستری فعالیت کنید، باید دست به قلم بشوید.
?تفاوت تحلیل فیلم با ریویونویسی چیست؟
نویسندههای ستونهای سینمایی یا همان معرفی کنندگان فیلم الزاما منتقد نیستند.(آناتومی فیلم، 550)
منتقد فیلم کسی است که با استفاده از نظریههای ادبی و ابزار نقد عمیقترین لایههای یک اثر سینمایی را میکاود و جنبههای پنهان آن فیلم را مشخص میکند تا به درک بهتری از حقیقت اثر برسد.
درحالیکه، یک ریویو نویس، صرفا گزارشی از کلیت داستان فیلم عرضه میکند. یک ریویو نویس:
1.بلافاصله بعد از اکران فیلمی دربارهی آن مینویسد
2.اشاره به فیلمهای دیگر از همان کارگردان یا در همان گونه از روشهای نگارشی اوست
3.قضاوتی معقول و متعادل میکند و بیشتر متنی تعریفی از فیلم ارائه میدهد به هدف تشویق مخاطبین برای دیدن فیلم
4.از واژگانی مثل برترین، بهترین، غیرقابل انتظار، خیرهکننده و درخشان استفاده میکند
5.ممکن است تخصص خاصی نداشته باشد، اما اگر در زمینهی ادبی، شعر و فیلمنامهنویسی و سینما هم تخصص داشته باشد متنهایش مورد توجهتر خواهند بود، چون ادبیات شیرینتر و مرتبط با بستر سینما استفاده خواهید کرد
6.اگر قرار است نقد تلویزیونی از فیلم ارائه کند، سعی میکند گفتاری جذاب و بامزه داشته باشد که بیننده جذب شود و دلش نخواهد شبکه را عوض کند.
با این روش علاوه بر صحبت دربارهی فیلم میتواند کمی هم به صورت غیرمستقیم بیننده را با نکات آموزشی نقد و سینما آشنا کند.
روش تحلیل فیلم توسط یک منتقد:
?جمعآوری ابزار و اطلاعاتی که کمک میکنند به درک لایههای پنهان از فیلمنامه پی ببرد. یک منتقد حرفهای:
نیازی نمیبینید حتما فردای روز اکران فیلم تحلیل خود را ارائه کند
او با جنبه های قوت بازیگری، جوایزی که ممکن است اثر بدست بیاورد، کارهایی که پیشتر مانند آن فیلم ساخته شده کاری ندارد
منتقد سینمایی سعی میکند مانند یک کارآگاه حرفهای به دنبال نشانههای دلالتمندی در فیلم باشد
که میتواند با کنار هم قرار دادن آنها از مفهوم استعاری که در فیلم بکار رفتهاست پرده بردارد
و به بینندهای که ذهنش همچون منتقد درگیر این نشانهها شده کمک کند تا ببینند آیا دربارهی آن معانی درست حدس زده بودند یا خیر
یک منتقد حرفهای، به جای آنکه از ضعف یا قوت اثر حرف بزند و با کلمات تمجیدی یا نکوهشی فیلمی را بالا ببرد یا پایین بیاورد، میکوشد به کمک نظریهای مناسب با متن، به نوعی اثر را کالبدشکافی معنا کند تا مثلا: در بستر جامعه شناسی، روانشناسی یا فمینیسم، دیدی به بیننده عرضه کند.
نگاهی که با دانستن آن اینبار که بیننده به دیدن فیلم بنشیند هم از دیدن فیلم لذت بهتری میبرد،
هم آن را بهتر درک میکند و هم اینکه به تفکر واداشته میشود
و سعی میکند دلالت آن مفاهیم را در زندگی، اجتماع، فرهنگ و مسائل دنیای واقعی نیز بیابد و با این کار به درک بهتری از هستی واقعی دنیایی که در آن زندکی میکند میرسد
پس یک منتقد باسواد و آگاه به تکنیک تحلیل فیلم، فیلم را به زبانی ساده درمیآورد تا بیننده بتواند با آن ارتباط بهتری برقرار کند.
جیمز ایجی «از آن منتقدان متعصبی نبود که بخواهد مخاطبانش مثل او فکر کنند؛ برعکس، او اعتقاد داشت خوانندگانش شم درستی دارند وتنها باید آنها را درست راهنمایی کرد تا در مسیر خود پیش بروند.(آناتومی فیلم، 554)
هیج منتقدی خطاناپذیر نیست، و هرکس میتواند نظراتی درست، اما در برخی جهات هم اشتباه داشته باشد.
هیج فیلمی هم نیست که فقط از یک منظر بتوان به آن نگاه کرد، مثلا دربارهی فیلم پدرخوانده، شما میتوانید یکبار از منظری جامعهشناسانه به آن نگاه کنید و وضعیت مافیا در فرهنگ آمریکایی را بکاوید، اما منتقدی دیگر میتواند همان فیلم را از جنبهی فمینسم بررسی کند و نقش زن در اجتماع ایتالیا و مخصوصا جامعهی مافیا مورد تحلیل قرار بدهد
?خانوم بالین کیل، منتقدی دیگر است که اعتقاد دارد: «فیلم قالبِ هنری تودههای مردم است. تماشاگران از دروغ و تظاهر متنفرند، آنها فیلمهای سرگرم کننده(movie) را به فیلمهای سنگین هنری(cinema) ترجیح میدهند و میخواهند تئوریپردازی به حداقل برسد.(557)»
مثال تفاوت نقد فیلم و ریویونویسی (review)
در نوشته دیگر نمونه ای از تحلیل فیلم خانه دختر آورده شده است تا ببینید که چه طور با پیدا کردن نشانه ها و استفاده از عناوین توضیح داده شده در این سایت، میتوانید به درک معنای ثانویه و پنهان در لایه های سطحی فیلم برسید، معنایی که قرار نیست با زبان مستقیم گفته شود چون ارزش و اثرگذاری خود را از دست میدهد.
معنا زمانیکه به طور غیر مستقیم و اشارات تصویری به بیننده القا شود میتواند با مشغول کردن ذهن بیننده او را دعوت به کشف کند، و وقتی کشف صورت گرفت اتفاقا فیلم برای بیننده جذاب میشود و آن معنا به صورتی پررنگ در ذهن او خواهد ماند.
چون تماشاگر تلاش کرده، نشانه ها را پیدا کرده، کنار هم چیده، و حالا که به معنایی برسد خیلی برجسته تر در ذهنش باقی می ماند
?مثال ساده اش در آموزش است: میگویند خودتان مسئله ای را حل کنید، چرا؟
چون در آن روند آزمون و خطا و برسی راه های احتمالی حل سوال، نهایتا وقتی به جواب می رسید، آن جواب همیشه در ذهن میماند مثل جایزه ای است که بعد از تلاش به شما داده شده و نیز آن روند حل مسئله قدرت استدلال و درک شما را بالا میبرد تا در موارد دیگر و صورت مسئله های دیگر نیز بتوانید با قوه استدلال خودتان به جواب برسید. نه اینکه جواب حاضر و آماده را از معلم بگیرید و بدون تلاش حفظش کنید، آن جواب ارزشی ندارد و فرار است.
در کشف معنای فیلم نیز دقیقا همین روند حل مسئله باید رخ بدهد تا اثرگذاری فیلم ماندگار باشد.
برای نوشتن نقد بر روی اثر خود و انتشار آن اینجا کلیک کنید.