طرح داستانی یا پلات فیلمنامه یک عنصر مهم برای هر داستانی است ، و من شما را به چالش می کشم که به یک فیلم یا کتاب عالی فکر کنید که دارای یک طرح متوسط است.
اما به نظر می رسد که طرح اغلب با شخصیت ها ، ستینگ فیلم و مضمون اشتباه گرفته می شود.
در این نوشته، ما قصد داریم طرح فیلم نامه را تعریف کنیم ، دلیل مهم بودن آن را توضیح دهیم و سپس به بررسی چگونگی ساخت یک طرح عالی برای داستان خود بپردازیم.
مبانی طرح پلات داستانی فیلمنامه
ممکن است مردم به شما بگویند که یک طرح به یک ساختار داستانی سخت و محکم نیاز دارد تا رسما طرح را در نظر بگیرد ، اما این دقیقاً درست نیست.
من می توانم به ده فیلم فکر کنم که با ساختار داستان رابطه ضعیفی داشتند در حالی که هنوز طرح داشتند …
فقط آنها نقشه ویژه خاصی نداشتند.
تعریف پلات
پلات فیلمنامه چیست؟
پیرنگ به وقایع اصلی در یک داستان اشاره دارد که به عنوان دنباله ای متصل از وقایع تشکیل شده است.
طرح می تواند از چندین موضوع به ظاهر غیر مرتبط ساخته شود ، اما تا زمانی که آنها به گونه ای ارائه شوند که به بیننده ارتباط برقرار کنند ، این اقدامات و رویدادها به گونه ای با هم مرتبط هستند ، شما ممکن است با خیال راحت از آن سلسله رویدادها به عنوان ” طرح” یاد کنید.
چه چیزی یک طرح خوب را ایجاد می کند؟
- سلسله وقایع موجود در یک داستان را توضیح می دهد.
- رابطه علalی بین هر واقعه را نشان می دهد.
- قدامات و رویدادها را به روشی منطقی بهم متصل می کند.
چگونه می توان یک پلات فیلمنامه عالی نوشت؟
یک طرح بزرگ حول منطق ساخته شده است.
این به این معنی است که وقتی اتفاقی می افتد ، نتیجه ای در پی دارد.
اینکه این نتیجه از نظر اخلاقی قابل قبول باشد یا عادلانه ، به نویسنده بستگی دارد ، اما ارتباط بین این دو واقعه وجود دارد. از این طریق است که ما ، به عنوان بیننده ، می دانیم آنچه می بینیم مهم است و اکنون در یک رولرکوستر روایت هستیم.
یک طرح عالی نیز باید به درستی ساخته شود.
ساخت و ساز پلان شما قطعه خاک شما را به یک ساختمان واقعی تبدیل می کند.
خانه است؟
یک مجموعه آپارتمانی؟
یک موزه مجلل؟
پارکینگ است؟
همه اینها به چگونگی ساختار و مونتاژ طرح شما بستگی دارد.
در این نوشته، ما می خواهیم از ساختار استفاده کنیم تا بتوانید طرح خوبی برای ایده داستان خود بسازید. به این ترتیب تولیدکنندگان و مدیران می توانند از طریق آن حساب کنند بدون اینکه بیدار شوند نیمه شب خیس عرق.
ما به یک فیلم نیاز داریم تا به عنوان مثال خود استفاده کنیم ، بنابراین بیایید اساسی باشیم و از مثال ساختار کلاسیک فیلمنامه استفاده کنیم:
Die Hard (1988)
لاگ لاین این فیلم در IMDB:
“یک افسر پلیس نیویورک تلاش می کند همسر خود و چند نفر دیگر را که توسط تروریست های آلمانی در یک مهمانی کریسمس در Nakatomi Plaza در LA گروگان گرفته شده بود ، نجات دهد.”
نمونه های پلات فیلمنامه
نمایش یا Exposition در داستان شما
Exposition معرفی اطلاعات در داستان شما است.
توجه کنید من گفتم داستان و نه طرح.
داستان شما مجموعه ای از طرح ، تنظیمات ، شخصیت ها و موضوع شماست.
شما ممکن است نکاتی راجع به یک شخصیت توضیح دهید که در طرح تأثیرگذار نیست و گرچه این یک روش نوشتن سوال برانگیز است ، اما با این وجود امکان پذیر است.
اگر در فیلم Die Hard ، قهرمان ما جان مک کلین به شخصیت دیگری بگوید که از پیاز متنفر است ، و بعداً مجبور نیست یک دسته پیاز بخورد تا از یک تروریست یا چیز دیگری جلوگیری کند ، چیز پیاز در حقیقت نقشه را آگاه نمی کند.
با این حال ، ما را کمی در مورد رژیم غذایی جان مک کلین مطلع می کند.
نمایش طرح شما مهم است ، اما داستان شما همیشه وقتی سودمند خواهد بود که از گفتگو کمتری استفاده کنید و برای نشان دادن طرح خود از طریق عمل ، انتخاب کنید.
ما می خواهیم بیش از اینکه توضیح دهیم ، افشا کنیم.
از نمایشگاه شما می توان برای تنظیم شخصیت ها ، تنظیمات ، نقاط داستان و حتی موضوع فیلم خود استفاده کرد.
اینکه چقدر هوشمندانه درباره این معرفی ها پیش می روید ، به خود شما بستگی دارد.
آیا می خواهید قهرمان خود نام دخترانه همسرش را در فهرست وارد کنید؟
پلات فیلمنامه چیست؟
حفره طرح Plot Holes چیست؟
همه ما اصطلاح “حفره های طرح” در پلات فیلمنامه را شنیده ایم.
این نکته مفیدی است که باید هنگام تعریف مفهوم نمایش داستان در مقابل طرح داستان ذکر شود.
“حفره طرح” جایی است که حلقه ای از زنجیره حوادث شما کنار گذاشته می شود زیرا اتفاقی در داستان شما بدون نمایش مناسب رخ می دهد …
یا اینکه در انتهای داستان شما کاملاً حل نشده باقی مانده است.
در Die Hard یک حفره بزرگ وجود دارد که:
این حفره در تلاش برای ایجاد حفره طرح دیگر ایجاد می شود.
ساختار عالی طرح فیلم را منطقی و سرگرم کننده نگه می دارد.
برای جلوگیری از حفره های داستانی ، باید وقایع پیش رو را تنظیم کرده و جزئیات مهمی را که قبلاً در داستان معرفی کردید ، جمع بندی کنید.
برخی از جزئیات را می خواهید بلافاصله توضیح دهید ، برخی دیگر را می خواهید نگه دارید تا بعداً در بازی بیاورید.
فقط آنها را فراموش نکنید ، در غیر این صورت ، شما یک “حفره طرح” خواهید داشت.
چه چیزی بخشی از طرح فیلمنامه نیست؟
این جای خوبی در پلات فیلمنامه برای توضیح چگونگی استفاده از اکسپوزیشن برای معرفی اطلاعاتی است که به طور رسمی بخشی از طرح شما نیستند.
قهرمان شما ممکن است جزئی جدایی ناپذیر از طرح شما باشد …
اما آنها خودشان پلات نیستند.
بیایید از مثال ساختار داستان کلاسیک استفاده کنیم:
Die Hard (1988)
“یک افسر NYPD تلاش می کند همسر خود و چند نفر دیگر را که توسط تروریست های آلمانی در یک مهمانی کریسمس در Nakatomi Plaza در LA گروگان گرفته شده بود ، نجات دهد.”
شخصیت ها
جان مک کلین قهرمان ما و افسر NYPD است.
همسرش هالی ، گروگان ها ، تروریست های آلمانی – این شخصیت ها هستند.
تنها بخشی از خط مرگ Die Hard که به طور واقعی از این طرح خبر می کند ، “تلاش برای نجات همسرش” و “چندین نفر دیگر به گروگان گرفته شده” است زیرا آنها فعل دارند …
این به ما می گوید که در واقع به عنوان بخشی از زنجیره حوادث ما اتفاق می افتد.
نه برای کسی که اتفاق می افتد …
نه آنجا که اتفاق می افتد …
اما زنجیره واقعی اتفاقاتی که در داستان رخ می دهد.
این واقعیت که جان و همسرش هالی در این فیلم از هم جدا شده اند ، بخشی از داستان است ، اما آنها می توانستند خوشبختانه ازدواج کنند. لاگ لاین به ما شرایط ازدواج آنها را نمی گوید ، فقط اینکه همسرش را به گروگان گرفتند.
روابط و شخصیت ها می توانند طرح را بهتر کنند …
اما آنها پلات فیلمنامه نیستند.
اگر آنها خواهر و برادر ، یا دوست پسر و دوست دختر بودند ، این ممکن است کمی داستان را تغییر دهد ، اما به طور کلی فکر می کنم زنجیره ای از وقایع با وجود تغییر بسیار قابل توجه شخصیت ، هنوز بسیار شبیه فیلم اصلی باشد.
اگر جان نابینا و کر بود چطور؟
منظورم این است ، بله خوب ، این باید تغییرات قابل توجهی را در طرح ایجاد کند ، اما این تغییرات در شخصیت ، تغییراتی در طرح نیست.
هنوز هم می توانید دقیقاً همان زنجیره ای از وقایع رخ دهد.
اگر سلسله اتفاقات را در Die Hard انجام می دادید ، اما به جای یک افسر پلیس نیویورک قهرمان را به یک دلقک سیرک تغییر می دادید ، باز هم همان طرح اصلی را داشتید – فقط خیلی وحشتناک و با حیوانات بالونی بیشتر.
تم یا مضمون فیلمنامه
مضمون Die Hard می تواند “عشق شوهر بر شر پیروز شود” یا “اراده یک مرد برای زنده ماندن بر شر پیروز می شود”.
تم یک مفهوم بسیار بزرگتر و بسیار پیچیده تر است که باید به تنهایی با شخصیت ، صحنه یا طرح مقایسه شود.
طرح زمینه شما باید این دسته های دیگر را آگاه سازد تا این دسته بندی های دیگر موضوع شما را آگاه سازند.
این یک چرخه معیوب است.
اگر موضوع پارک ژوراسیک “هابریس علمی” است و دایناسورها بیرون نمی آیند و شروع به خوردن مردم نمی کنند ، آیا واقعاً می توانید ادعا کنید که مضمون فیلم “هابریس علمی” است ، می توانید؟
در مورد آن فکر کنید
اگر مضمون شما “عشق بر شر پیروز شود” است که ممکن است به وضوح طرح را آگاه سازد ، اما سلسله حوادثی که ما را به آنجا هدایت می کند ، این دلیل وجود دارد که نویسندگان فقط نمی خواهند یک موضوع را روی یک کاغذ بنویسند و با بررسی کنید.
پلات فیلمنامه چیست؟
ساختار داستان طرح خوبی را می سازد
ساختار داستان برای طرح شما بسیار مفید است و از نظر شخصیت ها ، تنظیمات یا مضامین شما تا حدی بی ربط است.
باز هم ، اگر اوج داستان شما در نقطه عجیبی از داستان اتفاق بیفتد ، شما هنوز یک طرح دارید … فقط یک طرح ویژه خوب نیست.
10٪ اول فیلمنامه به شما زمان می دهد تا هر آنچه را دوست دارید در داستان پایه گذاری کنید و حداقل باید شخصیت اصلی ، محل و مضمون داستان خود را تعیین کنید قبل از اینکه به واقعه تحریک کننده خود برسید.
واقعه تحریک کننده inciting incident
ما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که حادثه تحریک کننده ما در چه مواردی ، در کجا و چه کسی اتفاق می افتد ، بنابراین قبل از نشستن برای شام مطمئن شوید که میز را چیده ایم.
واقعه تحریک کننده کاتالیزور طرح است.
این واقعه کارها را به حرکت در می آورد و اغلب در حدود 10٪ ابتدایی از اسکریپت شما اتفاق می افتد – یا تقریباً در صفحه 12 از یک فیلمنامه 110 صفحه ای.
حادثه تحریک کننده در فیلم جان سخت:
تروریست های آلمانی به داخل ساختمان حمله کردند و کل دفتر کریسمس دفتر را به گروگان گرفتند … به جز جان مک کلین.
ما نمی خواهیم بدانیم که این یک اتفاق تحریک آمیز چقدر خوب است ، اما به چند دلیل. فوق العاده محکم است و این واقعیت که حدود 10 درصد از فیلمنامه اتفاق می افتد ، به داستان و فیلم کمک می کند تا خیلی خوب کار کنند. .
اگر چند کتاب فیلمنامه نویسی خوانده باشید ، متوجه می شوید که این بخش از کتاب به کتاب بسیار متفاوت است. بعضی از آنها جزئیات بیشتری دارند و از وقفه های عملی برای نشان دادن مکان های بزرگ دیگر استفاده می کنند.
نکته مهمی که باید بخاطر بسپاریم این است که ما بیشتر مواردی را که باید در مورد شخصیت ها بدانیم و در این مرحله از داستان خود بدانیم ، می دانیم و یک نقطه تعارض را نیز از طریق حادثه تحریک آمیز به ما نشان داده ایم.
یک افسر NYPD به تازگی همسرش و همکارانش را که توسط تروریست های کشنده به گروگان گرفته شده اند ، دید و اکنون می تواند به نیویورک فرار کند …
یا سعی کنید همسرش و همکارانش را نجات دهید … حتی الیس.
بحران The Crisis
در این مرحله از طرح خود ، می خواهید چیزی داشته باشید که قهرمان ما را به چالش بکشد ، تا آنها بتوانند در بخش بعدی از این مانع عبور کنند.
تیرهای دروازه را روی قهرمان خود حرکت دهید ، اما این کار را به خاطر بیننده انجام دهید.
آیا شما فقط برای ایجاد مشکلی درگیری و عارضه انداختید ، یا این که این مشکل به صورت ارگانیک خود را به شکلی نشان داد که بتوانیم قدردان آن باشیم.
این کار با تنظیم مشکلات احتمالی زودتر فیلم بسیار ساده تر می شود.
در فیلم Die Hard (بحران سخت) وقتی بحق پیش می آید که هانس گروبر ، شرور ، متوجه می شود که هالی همسر جان است. اکنون هانس قدرت بیشتری را در مورد گاوچران بدون کفش دارد که در اطراف سیستم تهویه می خزد.
نویسنده مطمئن شد که تغییر نام هالی چیزی در مورد شخصیت ها به ما می گوید ، اما همچنین به ماجرا می پردازد.
این یک بازده ساختاری عظیم است که نمایش منطقی و هوشمندانه ای در بخش تنظیم فیلم دارد و بحران را بسیار مثرتر می کند.
آنها می توانستند هالی را در ابتدای فیلمنامه در معرض دید قرار دهند ، اما این می توانست اسلحه را بر روی ساختار آنها پرتاب کند و در نهایت به موفقیت فیلم برسد.
به همین دلیل است که تهیه کنندگان (غالباً) از داستان هایی با طرح های ساختاری ضعیف اجتناب می کنند.
به همین دلیل است که علی رغم اینکه نویسندگان اقدامات درستی برای ساختار فیلمنامه های خود انجام داده اند ، بسیاری از توطئه های خسته ، غیرتخیل و غیر منطقی وجود دارد.
اگر نمایش هوشمندانه و منطقی نداشته باشید ، دستور العمل هالیوود بسیار آشکارتر می شود و بیننده شما خسته می شود.
اوج The Climax
این جایی است که قهرمان شما و مشکلات آنها با هم برخورد می کنند ، شعله های آتش می شوند ، و سپس در یک آتش سوزی به زمین می خورند – همه در حالی که منطقی هستند.
تصاویر خارق العاده ، صحنه های جذاب جنگ ، یک خط کش جذاب – اینها برای یک اوج اکشن عالی یک ضرورت است …
اما در تمام آن ویرانی ها و هرج و مرج ، مطمئن شوید که نقشه خود را نیز نابود نکنید.
اکثر فیلم ها به کارهای سوم احتیاج دارند و تقریباً همیشه به این دلیل است که بحران خودسرانه است و اوج … طاقت فرسا است.
اگر اکسپوزیشن دیگری اضافه شود مشکل حل می شود؟
نه! حل نمی شود.
این به این دلیل است که مردم احساس درک عمیقی را که شما از یک فیلم عالی دارید ، پیدا می کنند ، اما در عوض چیزی را دریافت می کنند که چشم و گوش آنها حتی نمی توانند ثبت کنند.
در Die Hard ، اوج یک سوار غلتکی است که به ثمر می نشیند.
شما مجبور نیستید که به هر بخشی از اوج Die Hard علاقه داشته باشید ، اما عناصر روایی کاملا منطقی سختگیرانه دارند.
ممکن است ما علم را زیر سال ببریم ، اما هیچ کس گیج نیست که چگونه به اینجا رسیده ایم و معنی همه چیز چیست.
افتادن Falling Action
این جایی است که ما اکنون به حالت عادی خود ، یا به نظم جدید جهانی برمی گردیم ، اکنون همه چیز تغییر کرده است.
یک روش هوشمندانه برای انجام این کار این است که جایی را که ما شروع به ماجراجویی کردیم ، درست مثل هابیت ها در کتاب های تالکین ، انتخاب کنیم.
برای استفاده از سرویس مشاوره فیلمنامه اینجا کلیک کنید.
