نقد فیلم سرآغاز Beginning 2020 گرجستان
- نقد فیلم سرآغاز Beginning 2020 گرجستان
- انر : درام
- کارگردان : Dea Kulumbegashvili
- محصول کشور : فرانسه , گرجستان
- نویسنده : Dea Kulumbegashvili,Rati Oneli
- ستارگان : Ia Sukhitashvili,Rati Oneli,Kakha Kintsurashvili
نام انگلیسی: Beginning
نام فارسی: سرآغاز
محصول: ۲۰۲۰ – گرجستان
در یک شهر استانی خواب آلود ، یک جامعه شاهد یهوه توسط یک گروه افراطی مورد حمله قرار می گیرد. در بحبوحه این درگیری ، دنیای آشنا یانا ، همسر رهبر جامعه ، به آرامی خراب می شود. نارضایتی درونی یانا هرچه بیشتر می شود …
این فیلم در جشنواره هایی مانند تورنتو و کن نمایش داشته است.
آغازِ یک پایان
نقد فیلم سرآغاز
امتیاز: ۴ از ۴ – ⬤⬤⬤⬤
سارا
فیلم با نمای ثابتی از اتاقی که هیچ کس در آن نیست و به یک کلیسای کوچک محلی شباهت دارد، آغاز میشود. نمایی که قرار نیست تا زمانی نزدیک به ده دقیقه ابتدایی فیلم تغییر کند. سپس «یانا» به همراه کودکانی وارد این اتاق میشود.
به دنبال آنها همسر یانا؛ «دیوید» که کشیش است و سپس مابقی اهالی آن منطقه وارد آن اتاق میشوند. دیوید شروع به گفتن داستان حضرت ابراهیم و قربانی کردن پسرش میکند و از کسانی که در برابرش نشستهاند میخواهد هریک از منظر خود دلیل رخداد این اتفاق را بیان کند.
نقد فیلم سرآغاز
مدتی نمیگذرد که ناگهان بستههای آتش به داخل این کلیسا وارد میشوند و ما برای دقایقی جز صدای فریاد چیز دیگری را نمیشنویم.
فیلم «سرآغاز» با همان سکانس ابتدایی خود و با همان نمای دوربینی که به مدت ده دقیقه از جا تکان هم نمیخورد ما را در خود محبوس میکند و ما از همان آغاز داستان میفهمیم که قرار نیست ما با فیلمی معمولی روبهرو باشیم.
فیلم میخواهد از آغاز یک پایان و از سرآغاز یک فروپاشی حرف بزند و ما را هم با خودش در این سراشیبیِ ازبینبرنده همراه کند. ما با همان سکانس ابتدایی در دام فیلم گرفتار شدهایم و زندانی را که فیلم میخواهد به ما نشان دهد را میبینیم.
فیلم داستان فروپاشی یانا است. داستانی که در آن یانا رفتهرفته خود را از همهچیز و همهکس جدا میبیند و دردهایی که شاید از سالهای خیلی دور در درون او نهفته بودهاند را به ناگاه آشکارا میبیند. فیلمی که ما را با خودش مجبور به همراهی میکند. اما ما هرگز خود را به جای یانا نخواهیم گذاشت.
در این فیلم قرار نیست ما حتی بتوانیم با یانا همدردی یا همذاتپنداری کنیم. ما فقط تماشاچیانی هستیم که بنا به خواستِ خود محکوم شدهایم سرگذشت دردناک زنی را ببینیم که گرفتار تمام آن تبعیضهای مذهبی و نژادی و جنسیتی شده است.
زنی که خود نیز میداند درحال فروپاشی است اما نمیتواند کاری انجام دهد یا نمیداند باید چه کاری انجام دهد. ما تماشاچیان این فروپاشی هستیم که خیره به صفحهی روبهرومان نشستهایم و بسان انسانهای آشفته و سردرگمی که میداند قرار است چه اتفاقی رخ دهد اما یارای انجام کاری را ندارد، تنها اتفاقات را نظاره میکنیم.
چنان چون زندگی روزمرهمان که هر روزه زنانی را در برابرمان میبینیم که در همین دام گرفتار شده و درحال ازبینرفتناند اما ما کاری برایشان انجام نمیدهیم. چند نفر از ما تا به حال از زنی پرسیده است؛ پشت آن نگاه دردناک و آن ترسی که مدام دستها و پاهایاش را جمع میکند چه چیزی وجود دارد؟
چند نفر از ما شهامت شنیدن پاسخ زنانی را داریم که همیشه با ترسی مداوم از کنار غریبهای میگذرند و تنها برای آرام کردن خود باید چشمانشان را ببندند و به صداهای اطراف گوش کنند؟
یانا که به خاطر همسرش تمام زندگیاش را فدا کرده حالا چه چیزی دارد جز پسری که قرار است او نیز به مانند پدر و یا به مانند مردان دیگر شود؟ دیوید و حتی خودِ یانا مدام از بهشت و جهنمی حرف میزنند که قرار است آدمی در جهانی دیگر به آن وارد شود
اما چه کسی قرار است از بهشت و جهنمی که ما حالا در آن گرفتار شدهایم حرف بزند؟
اگر «میشائل هانکه» در فیلمهای خود شخصیتهای خود را در کادرهای بیحرکت قرار میدهد تا بیننده را با این افراد که هر یک به گونهای در خود گرفتار شدهاند، بیشتر همراه کند، «دیا کولومبگاشویلی»؛ کارگردان گرجستانی این اثر با دوربینی که تا مجبور نباشد از جای خود تکان نمیدهد، میخواهد ما را هم در خفقان و زندانی که یانا در آن است، زندانی کند.
ما با یانا در تصاویر و درواقع در زندگی او زندان شدهایم. این ثابت بودن و بیحرکتی قابها چنان است که ما ترسی مداوم را در درون خود احساس میکنیم و همواره منتظریم قابها حرکت کنند و ما را نیز به حرکت درآورند.
اما قابها قرار نیست حرکت کنند و ما محکومایم تا انتهای درد یانا را ببینیم. کارگردان با این کار خود درواقع به زیبایی توانسته ما را هم اسیر تصاویر خود کند و ما حتی اگر چشمان خود را هم ببندیم باز هم اتفاقات درحال رخ دادن هستند و یانا در حال دردکشیدن است. موسیقیای نیز قرار نیست در فیلم شنیده شود.
مگر در زندگی عادی ما و در زمان وقوع دردهای واقعیِ ما، موسیقیای شنیده میشود که قرار باشد در اینجا از موسیقی استفاده شود؟ این کارگردان تازهکار در اولین اثر بلند سینمایی خود چنان به همه چیز توجه کردهاست و چنان با شخصیت اصلی خود همراه بوده است که ما را هم مجبور به همراهی کرده است.
اما دیدن این فیلم قرار نیست لذتبخش باشد و قرار نیست بعد از تمام شدن، تمام شود. درواقع فیلم «سرآغاز» میتواند آغاز تحولی در درون ما باشد، حتی اگر آغازِ پایان یانا باشد.
برای مطالعه نقد های مشابه نقد فیلم سرآغاز کانال یک فیلم یک زندگی را دنبال کنید.
برای آگاهی از آخرین خبرها
ایمیل خود را وارد کنید
رایگان