ملودرامی انگیزشی / نقد فیلم روزهای بهتر
ملودرامی انگیزشی
نام انگلیسی: Better Days
نام فارسی: روزهای بهتر
امتیاز: ۲ از ۴ – 〇〇⬤⬤
ژانر: جنایی | درام | خانوادگی
محصول: 2019 چین
امتیازimdb: 10/7.5
کارگردان: Derek Tsang
بازیگران: Dongyu Zhou, Jackson Yee, Fang Yin
این فیلم از رمان محبوب چینی YA در جوانی ، در زیبایی او توسط نویسنده Jiu Yuexi اقتباس شده است.
نوشته مصطفی ملکی
غالباً فیلمهای ملودرام انگیزشی بر این اساس ساخته میشوند تا دید عموم را نسبتبه یک مقولهی اجتماعی بازتر کنند. شاید هم برای تعریف درست یک ناهنجاری اجتماعی یا بحران فرهنگی تولید میشوند.
فیلم «روزهای بهتر» نیز از این قاعده مستثنی نیست و قصد دارد مقولهی زورگویی در دبیرستانها را زیر ذرهبین ببرد. این فیلم روایتگر دختری دبیرستانی با نام «چن نیان» است که با مادرش در یک آپارتمان کوچک زندگی میکنند.
او در دبیرستانی شلوغ مانند تمام دبیرستانهای هنگکنگ و چین مشغول به تحصیل است. در همان سکانس ابتدایی یکی از همکلاسیهای دخترش، خود را از طبقهی چهارم به پایین پرتاب میکند.
کارگردان سعی کرده با بهتصویر نکشیدن این صحنه مخاطب را دچار تعلیق کند.
همهچیز در این سکانس خوب است؛ از حرکت استیدیکم میان خیل عظیم دانشآموزان گرفته تا ساکن شدن دوربین بهصورت لو-انگل روی چهرهی چن نیان.
اما فیلم «آقای لازار» در سال ۲۰۱۱ را بهیاد بیاورید. آنجا نیز با صحنهی خودکشی یکی از معلمها روبهرو هستیم.
اتفاقاً صحنههای مقدمهی این اثر نیز برگرفته از صحنههای آن فیلم هستند؛ دو دانشآموز در حال حمل جعبهی تغذیهی کلاس هستند.
اما پاهای معلق معلم از میان قاب کوچک دربِ کلاس چنان تأثیری روی مخاطب میگذارد که تا پایان فیلم همراه اوست.
در فیلم روزهای بهتر چنین زیباییای را شاهد نیستیم و فیلم به راه خود ادامه میدهد.
نقد فیلم روزهای بهتر
چن دختری دبیرستانی است که درگیر زورگوییهای همکلاسیهای دخترش میشود. در این فیلم خبری از تجاوز یا جنس مخالف نیست.
دختری در میان بیرحمی همکلاسیهای دختر خود اسیر شده است و هر بار به بهانهای او را مورد ضربوشتم قرار میدهند.
فیلم از پردهی اول خود تا انتهای پردهی سوم دچار نوعی ازهمگسیختگی میشود. شاید دلیل این امر سوژههای مختلفی باشد که کارگردان به فیلم خود تزریق میکند.
ما در این فیلم با مادری مواجه هستیم که یکی از میلیونها بازاریاب جنسهای درجهچندم چینی است. با پسری روبهرو هستیم که ولگرد است و برحسب اتفاق رابطهای بین او و چن آغاز میشود.
با خیل دانشآموزان دبیرستانی مواجه هستیم که هر کدام برای کارهای خود بهانهای دارند و در نهایت آزمون ورودی دانشگاهها را در فیلم داریم که مانند ایران شبیه به گذرگاهی سخت برای رسدن به خوشبختی است.
اما این همه سوژه و اصرار کارگردان بر تمرکز روی مقولهی قلدری و زورگویی چندان ترکیب خوبی از کار درنمیآید و در نهایت مجبور میشود پارهی سوم فیلم خود را تبدیل به یک ملودرام عاشقانه کند.
بعید میدانم مخاطبی که با سینمای فونتریه، هانکه، آلتمن و کیمکیدوک آشنا باشد، تماشای این فیلم برایاش لذت چندانی داشته باشد.
لذت دیدن
از لذت صحبت کردیم. باید گفت که لذت در اینجا بهمعنای تأثیرگذاری عمیق تصویر روی ذهن مخاطب است. اینکه پرداخت به یک سوژه چگونه میتواند باعث تفکر مخاطب خود شود.
بههمین دلیل است که پاراگراف ابتدایی فیلم و مونولوگ انتهایی آن در باب زورگویی و قلدری در مدارس نمیتوانند به کار کارگردان بیایند. البته این را هم از نظر دور نکنیم که چنین ملودرامی شاید مورد توجه خوشنشینان بولوار هالیوود واقع شود.
در هر حال فیلم «روزهای بهتر» نتوانسته سوژهی مورد نظر خود را بپروارند و آن را در قالب یک اثر رئالیستی مقابل دیدگان مخاطب قرار دهد.
نقد فیلم روزهای بهتر توسط گروه یک فیلم یک زندگی
آخر فیلم نامه چی شد دختره اعتراف کرد یا رفت دانشگاه و پسره اعدام شد؟