نقد فیلم تو را آنجا خواهم دید
نیت خوب باعث ایجاد فیلمی خوب نمیشود / نقد فیلم تو را آنجا خواهم دید
نام انگلیسی: I’ll Meet You There
نام فارسی: تو را آنجا خواهم دید
محصول: ۲۰۲۰ آمریکا
امتیاز: ۱ از ۴ – 〇〇〇⬤
خلاصه فیلم
یک پلیس در حالی که دخترش علاقه خود را به یک موضوع خارج از عرف خانواده پنهان می کند، یک راز تکان دهنده خانوادگی را کشف می کند…
کارگردانی: Iram Parveen Bilal
نقد فیلم تو را آنجا خواهم دید
به قلم سارا
سکانس ابتدایی فیلم دو جای متفاوت را به صورت موازی با هم نشان میدهد؛ یک مکان استودیوایست که «دُعا» در آنجا درحال رقصیدن است و مکان دیگر مسجدیست که مردمانی در آن درحال نمازخواندن هستند.
دعا دختری جوان است که به همراه پدرش «مجید» در شیکاگو زندگی میکند.
مجید یک پلیس وظیفهشناس است که بعد از مرگ همسرش «فاطیما» در پاکستان، به همراه دخترش به اینجا آمده تا دور از همهچیز زندگی کند.
اما زمانی که ناگهان «بابا» -پدرش- را در جلو درخانهاش میبیند تمام گذشته نیز به همراه پدر به سمت او میآیند. بابا بعد از سالها از پاکستان به دیدن پسر و نوهاش آمده است.
نتیجه گیری
فیلم «تو را آنجا خواهم دید» یک درام خانوادگیست که سعی دارد دنیای مذهبی پدر را در مقابل دنیای فارغ از دین پسر و دخترش قرار دهد.
دعا هم که تا به حال پدربزرگاش را ندیده و یا اگر هم دیده بود به سالهای خیلی دور برمیگردد، با دیدن او مشتاق به کشف دنیای بابا میشود.
بابا که اسلام و قرآن را به عنوان سنت و فرهنگ خود همراه آورده است، تلاش میکند این سنتها را به دعا بیاموزد.
اما مجید که علت مرگ همسر را تعصبات شدید پدرش به اسلام میداند چندان علاقهای به شنیدن این حرفها ندارد
و حتی سعی میکند دخترش را نیز از آنها دور نگاه دارد، چنانکه در تمام این سالها اینکار را کرده بوده است.
از سوی دیگر ولی با رخ دادن اتفاقی، مجید به عنوان پلیس مجبور میشود با پدر و با مسجدرفتنهای او همراه شود.
چراکه گزارشاتی از رفتارهای ابهامآمیز از این مسجد و پولهای ردوبدلشده در خیریههای آن به دست اف.بی.آی رسیده است.
تمام این اتفاقات فیلم لایههای سطحی داستان هستند و متاسفانه در همین سطح هم باقی میمانند.
و عملاً جز سکانس ابتدایی داستان و آن تقابل زیبا که میخواهد دنیای مذهبی و دنیای آدمهای دیگر را در کنار هم قرار دهد، سکانس تاثیرگذار دیگری رخ نمیدهد.
نه تعصبات شدید بابا نشان داده میشود و نه حتی دلیل اینکه بابا چرا دیگر آنچنان تعصبات شدید را در درون خود ندارد. بابا به عنوان یک انسان مذهبیِ تعصبی نمیتواند اینقدر آسان در برابر رقصهای نوهاش کوتاه بیاید. فیلم شاید باید به دلایلی بیش از دوست داشتنهای خونی برای توجیه رفتارهای بابا میپرداخت.
داستان مادر دعا که منجر به مرگی تلخ برای او میشود هم بهدرستی روشن نمیشود.
حتی رابطهی شکل گرفته بین بابا و دعا نیز چندان پرداخت ندارد.
وجه دیگر فیلم که اتفاقات پلیسی داستان است هم اگرچه نیت خوبی را دربردارد و سعی کرده از دیدی متفاوت به مومنان دیندار نگاه کند اما این وجه هم به خوبی پرداخت نشده است.
اگر فیلم «بولادو» را به خاطر بیاورید در این فیلم نیز دنیای قدیمی و سنتی و شاید حتی میتوان گفت مذهبی پدربزرگ در مقابل دنیای پسرش قرار میگیرد و کنزا دختربچهای کوچک است که سعی میکند راه میان این دو دنیا را بیابد.
در این فیلم ما با روحیات پدربزرگ، دنیای او و دلیل توجه کنزا به این دنیا عمیقاً آشنا شده و میتوانیم خود را جزئی از دنیای آنها ببینیم.
این فیلم اگرچه داستان رئالیسمی جادوئیست اما چنان واقعی میزند که همه چیز برایمان ملموس است.
شاید اگر در فیلم «تو را آنجا خواهم دید» نیز دنیای رقص دعا و دنیای دینی بابا بیشتر در برابر هم قرار میگرفتند، بهتر میشد با داستان احساس نزدیکی کرد.
«آنجا دشتیست فراتر از همهی تصورات راست و چپ، تو را آنجا خواهم دید» این متن پایانی فیلم است که نام فیلم از آن گرفته شده است و بر اساس شعری منسوب به مولاناست.
نزدیکترین شعری که با این متن سازگاری دارد شعر زیر است:
«از کفر و ز اسلام برون صحراییست
ما را به میان آن فضا سوداییست
عارف چو بدان رسید سر را بنهد
نه کفر و نه اسلام و نه آنجا جاییست»
این متن زیبا و این شعر زیبا اگرچه نام داستان را پرمعناتر میکند اما هرگز باعث نمیشود خودِ داستانِ فیلم عمیقتر شود.
| @OnefilmOnelife | برای دنبال کردن نقدها و دسترسی به مطالب روزانه این آدرس را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.