کارگردان نمایش : اجازه دادن به بازیگر تاتر برای استفاده از فاصله فیزیکی یا عاطفی (همراه با نمونه)
کارگردان نمایش که با هر دانشجویی در هر سطحی از مبتدی گرفته تا حرفهای کار میکند باید تمام
توانایی و قدرت را در اختیارشان بگذارد تا در صورت امکان بر روی صحنه از آن بهره ببرند. با این حال بسیاری از کارگردانان بدون درک این نکته کار بازیگر را قطع میکنند.
اغلب این مورد زمانی اتفاق میافتد که کارگردان نمایش به درک درست و صحیحی از چگونگی کارکرد فاصله در صحنه نرسیده است.
در واقع هندسه به طور موربها، قوسها و مثلثها میتوانند به بازیگران کمک کنند تا روی صحنه موثرتر باشند.
فاصله فیزیکی میتواند یک ابزار بسیار مفید و اساسی باشد که کارگردان نمایش میتواند از آنها برای خلق یک صحنه چشمگیر استفاده کند که به بازیگر اجازه دهند از محتوای عاطفی یک صحنه به طور کامل بهره ببرد.
در این یادداشت به بررسی فاصله فیزیکی/عاطفی در رابطه با صحنه سوم تئاتر The Glass Menagerie خواهیم پرداخت.
این صحنه تنشها و ناامیدیهایی بین تام و مادرش آماندا را نشان میدهد.
فاصله فیزیکی/عاطفی
فاصله فیزیکی/عاطفی را کارگردان نمایش با نگه داشتن بازیگران در فاصلهای معین از یکدیگر ایجاد میکند.
این فاصله به شکلی است که فضایی در اختیار بازیگر باشد تا زمان حرکت به سمت دیگر بازیگر بتواند احساس خود را به نمایش دهد.
برخوردهای چهره به چهره یا حتی قرار گرفتن در چند قدمی یکدیگر را کارگردان نمایش باید برای لحظات خاص نگه دارد.
هنگامی که احساسات افزایش مییابد فاصله اجتماعی/عاطفی به کارگردان نمایش اجازه میدهد تا از این فضا برای نشان دادن، حمایت و همچنین ایجاد احساسات در صحنه استفاده کند.
کارگردان نمایش بسته به اندازه صحنه نمایش حداقل 2.5 تا 3.5 متر فاصله را بین بازیگران باید در نظر بگیرد.
این فاصله به بازیگران این فرصت را میدهد که از آن برای ایجاد احساسات استفاده کنند.
لنز واید انگل (زاویه باز) چیست؟ چه زمانی باید از آن استفاده کنیم؟ (راهنمای کامل)
کارگردان نمایش چگونه باید از این فاصله استفاده کند؟
با توجه به صحنه سوم The Glass Menagerie زمانی که تام و آماندا با همدیگر بحث میکنند.
همان لحظه که پسر مادر خود را جادوگر زشت پرحرف مینامد، آماندا در تمام صحنه به دنبال رسیدن به پسر خود است و تام مدام از او دور میشود.
زمانی که او از آپارتمان خود خارج میشود آماندا به او میگوید که او باور نمیکند که تام واقعا به سینما میرود.
این لحظه همان لحظه خشم و احساس است. همان لحظه که آماندا خشم خود را با یک خط کوتاه بیان میکند.
من این دروغ را باور نمیکنم!
کارگردان نمایش فاصله فیزیکی/عاطفی مناسبی را در اختیار تام گذاشته است!
تام صبر میکند و به آپارتمان خود باز میگردد.
او سپس یک تکگویی اصلی دارد که در واقع با آن یک داستان مضحک سر هم میکند که شب واقعا چه کاری انجام میدهد. تکگویی آماندا را مسخره میکند، عصبانیت و ناامیدی تام را از او ابراز میکند و در نهایت شرورانه و بیرحمانه با توهین به او به پایان میرسد.
هنگام خروج مجدد تام از آپارتمان او با کت خود به مشکل میخورد.
آن را میگیرد و به گوشهای پرت میکند. کت با شیشه روی صحنه برخورد میکند.
در انتها صحنه تام و لورا از نظر فیزیکی کنار شیشه به هم نزدیک میشوند، دکوریها را جمع میکنند و سعی میکنند که همه چیز را مرتب کنند.
این بسیار اشتباه خواهد بود که تام تکگویی را در کنار مادرش آغاز کند.
در واقع رفتار فیزیکی و عاطفی او به گونهای است که مادرش میخواهد او را دور کند. در این تکگویی فاصله به تام کمک میکند تا نهایت توهین را در تکگویی خود به لطف مزیت فاصله فیزیکی/عاطفی به کار بگیرد.
بنابراین دور نگه داشتن تام از آماندا توسط کارگردان نمایش این فاصله فیزیکی را در اختیار او میگذارد تا عصبانیت خود را از مادرش را در خلال صحبتهایش نشان دهد. و توهین و عصبانیت را در صورت خود خلق کند.
بدون این فاصله اجتماعی قدرت بازیگر در آخرین لحظه تکگویی به شدت تضعیف میشد.
کارگردان نمایش با استفاده از فاصله فیزیکی/عاطفی از فضای صحنه به شکل موثر بهره میبرد!
همانطور که کارگردان نمایش از اشیا برای تاثیرگذاری بیشتر صحنه استفاده میکند از فاصله فیزیکی/عاطفی هم برای بالا بردن اثر صحنه بر مخاطب بهره میبرد. در واقع این فاصله برای نشان دادن احساسات چه خشم چه عشق بسیار بسیار موثر است.
منابع:
Stage Directing: Allowing Actors to Use Physical/ Emotional Distance
این مطلب به صورت اختصاصی برای سلام ثبت نام تهیه شده است.
هرگونه کپی برداری از آن غیر مجاز است.
می تواند نظرات و تجربیات خود را در بخش زیر بنویسید.
دیگر مناسبت های نمایشی را از اینجا بخوانید.