قوانین ترکیب نما در فیلم: راهنمای کامل
در این نوشته راهنمای کامل قوانین ترکیب نما را تشریح خواهیم کرد.
در فیلمسازی روش های زیادی برای فیلمبرداری از صحنه وجود دارد. تصمیمات کارگردان به این بستگی دارد که مخاطب تجربه اش را داشته باشد.
دانستن اینکه ترکیب شات یا نما چیست و چگونه از آن استفاده کنید برای داستان سرایی بصری بسیار حیاتی است.
ترکیب نما بیشتر شامل چگونگی چیدمان عناصر صحنه در قاب دوربین است.
و هنری است که این عناصر را برای پیشبرد داستان ، آشکار کردن شخصیت و ایجاد احساسات ترکیب می کند.
دانستن قوانین ترکیب شات و استفاده خوب از آنها می تواند مخاطبان شما را از ابتدا تا انتها درگیر خود کند.
قوانین ترکیب یا کمپوزیسیون نما
قوانین ترکیب نما
اول باید بدانیم درست مثل هر “قاعده ای” در عکاسی یا فیلمبرداری ، قوانین ترکیب بندی نیز قابل شکسته شدن هستند.
همانطور که در بیشتر موارد به این قوانین اعتماد می کنیم ، عناصر ترکیب هنگامی که بر خلاف اصول باشد بسیار مهیج هستند.
قبل از اینکه ما قوانین ترکیب شات را یاد بگیریم ، بهتر است درک کنیم که منظور از ترکیب چیست.
ترکیب یا کمپوزیسیون چیست؟
ترکیب به نحوه چیدمان عناصر یک نما در یک قاب دوربین اشاره دارد. ترکیب شات به چیدمان عناصر بصری برای انتقال پیام مورد نظر اشاره دارد.
اولین ارزیابی باید همیشه این باشد : “من چه چیزی را سعی می کنم تجسم کنم؟”
چه احساس ، پیام موضوعی یا تجربه ای را باید ایجاد کنم تا حرف خود را روشن و اثرگذار بگذارم.
هنگامی که این زمینه اساسی را پیدا کردیم ، می توانیم از ترکیب نما استفاده کنیم تا همه عناصر صحنه خود را به بهترین شکل برای هدایت قصد خود به خانه مرتب کنیم.
دانستن نحوه تنظیم نما های خاص به دلایل خاص ، تأثیر بیشتری بر روی مخاطب خواهد داشت و آنها را برای مدت طولانی تر مشغول می کند.
و درگیر كردن مخاطبان خود یك شرط فیلم سازی است.
بیایید در قوانین ترکیب نما غوطه ور شویم تا ببینیم چگونه این کار را انجام دهیم.
ما با تکنیک های موقعیت یابی به عنوان راهی برای ردیابی ارتباط شخصیت خود با بقیه جهان شروع خواهیم کرد.
عناصر ترکیب نما
قانون سه تایی یا یک سوم
اولاً ، قانون یک سوم یکی از رایج ترین تکنیک های کادربندی دوربین است که در فیلم یا عکاسی استفاده می شود.
این در مورد موقعیت یابی یک شخصیت است تا رابطه آنها را با سایر عناصر موجود در صحنه نشان دهد.
صفحه ای را تصور کنید – دو خط به صورت عمودی و دو خط دیگر به صورت افقی بر روی آن کشیده می شوند.
همانطور که دوربین نمای شما را قاب می کند ، تصویر را روی خطوط متقاطع نگه دارید. برای چشم خوشایندتر است.
همچنین ، کادربندی متفاوت دوربین داستان دیگری را روایت می کند. این یک روش آسان برای تعیین جایگاه شخصیت در جهان فیلم است.
این قانون برای نماهای دو نفره نیز قابل استفاده است.
یادتان باشد این صفحه دارای خطوط را تخیل کنید.
یک شخصیت را در دو طرف خطوط متقاطع قرار دهید.
برخی از این روش برای نشان دادن وجه تاریک شخصیت نیز استفاده می کند. در بسیاری از صحنه ها ، کاراکتر خارج از مرکز قرار می گیرد و فقط کناره صورت او قابل مشاهده است.
اعتماد به شخصی که به سختی می بینیم دشوار است!
تصمیمات کارگردان برای موقعیت کاراکتر در این روش باعث نشان دادن شخصیتی غیرقابل اعتماد می شود.
تسلط بر ترکیب قاب و قاب بندی در فیلم همچنین به شما امکان می دهد برخی از قوانین ترکیب را نقض کنید.
قوانین ترکیب
تعادل و تقارن
درک قوانین ترکیب بندی نما قابلیتی ارزشمند برای کارگردانان و سینماگران است. و همینطور دانستن اینکه کی باید آنها را بشکنید.
فیلمبرداری یک نمای کاملاً متقارن که نقض قانون یک سوم است به دلایل بسیار خاصی مورد استفاده قرار می گیرد.
مثلا کارگردان با نادیده گرفتن قانون یک سوم ، کاراکتر را در وسط صفحه قرار می دهد.
و ما این شکست قانون را احساس می کنیم. چرا؟
هنرمندان از این روش برای هدایت چشم بیننده به یک مکان خاص استفاده می کنند.
و هدایت چشم به مرکز صفحه ممکن است در نهایت باعث بهتر خدمت کردن به داستان شما شود و احساسات بیشتری به دست بیاورد.
فیلم های گذشته این کار را به خوبی انجام داده اند. تعادل و تقارن در یک نما می تواند بسیار موثر باشد.
گاهی با این روش آنها صفات شخصیت و پویایی قدرت را نشان می دهند.
یا مکانی کاملاً متقارن ایجاد می کنند ، مخاطب بلافاصله احساس خستگی می کند.
اگر از سبک کارگردانی وس اندرسون چیزی می دانید ، می دانید که او عاشق قاب متقارن است.
قراردادن بازیگر در یک نمای متقارن می تواند یک روش بسیار موثر برای هدایت بیننده به سمت یک احساس یا احساس خاص باشد.
توجه داشته باشید که هدایت چشم بیننده باید در هر صحنه ای که قاب می کنید اولویت شما باشد.
در قراردادن بازیگر اغلب از خطوط پیشرو برای کنترل آنچه مخاطب می بیند و نحوه دیدن آن استفاده می کند. این بر نحوه تفسیر آنها تأثیر می گذارد.
خطوط راهنما
خطوط راهنما، خطوط واقعی (یا گاهی اوقات خیالی) در یک نما هستند ، که چشم را به سمت عناصر اصلی صحنه سوق می دهند.
هنرمندان از این روش برای هدایت چشم بیننده استفاده می کنند اما از آن برای اتصال شخصیت به اشیا اساسی ، موقعیت ها یا موضوعات ثانویه نیز استفاده می کنند.
چشم شما به هر طرفی که به آن جلب شود ، خطوط اصلی احتمالاً ارتباطی با آن دارند.
این یک نوع ترکیب بسیار مفید است زیرا موضوع اصلی را به مخاطب منتقل می کند.
و مثلا گاهی در نما با استفاده از خطوط اصلی ما را به سمت حادثه می کشاند.
در تمامی بالا از فیلم شبگرد، نوعی دیگر از خط راهنما با حرکت شخصیت ایجاد می شود.
او با یک دوربین ، یک خط مستقیم به سمت تصادف در حال حرکت است.
خط مورب و مستقیم ، سقوط را به عنوان کانون تنظیم می کنند. جالب اینجاست که دوربین او نیز در داخل صحنه این کار را انجام می دهد.
در حالی که این قانون ترکیب کمک می کند تا ما به تمرکز خود برسیم ، اما تکنیک های دیگر به ما کمک می کنند تا با تمرکز خود ارتباط برقرار کنیم.
قاب بندی در سطح چشم
قاب بندی در سطح چشم ، مخاطب را در سطح چشم با شخصیت ها قرار می دهد و این باعث می شود که ما با شخصیت برابری کنیم.
چشم و ذهن را به این فکر بیندازیم که اگر در آنجا باشیم چه احساسی خواهیم داشت ، زیرا تقریباً مثل کاراکتر نما را احساس می کنیم.
در فیلم شبگرد از این روش برای ایجاد همدلی با ضد قهرمان خود استفاده می شود.
مهم نیست که شخصیت لو چگونه در صفحه نمایش دیده می شود ، آنچه در نما می بینیم ، کسی دقیقاً مانند ما بوده است.
این احساس پیوستگی هنگام تماشای یک ضد قهرمان مهم است. جای همدلی را فراهم می کند.
یک احساس نیاز تا با یک شخصیت بسیار ناقص در ارتباط باشد.
مخاطب فقط با دیدن چشم شخصیت ، روح او را می بیند. این ممکن است یک قانون ثابت در ترکیب نما نباشد ، اما یک روش موثر است.
یک نمای نزدیک از چشمان او نشان می دهد که وضعیت ذهنی و احساسی شخصیت در آن لحظه مهم است.
این به ما امکان را می دهد احساس او را درک کنیم. این ساده ترین راه برای به دست آوردن همدلی است.
قوانین ترکیب نما
نمونه های ترکیب نما
عمق میدان
درک فیلمبرداری ، درک عمق میدان است.
تسلط بر ترکیب فضایی در قاب یکی از ویژگی های بارز قصه گویی بصری تاثیر گذار است.
اما قبل از اینکه یاد بگیریم چگونه عمق را برای بهره مندی از داستان خود دستکاری کنیم ، چرا ابتدا عمق میدان را تعریف نکنیم!
عمق میدان چیست؟
Depth of Field اندازه ناحیه ای را در تصویر شما توصیف می کند که در آن اشیا به وضوح قابل دیدن هستند. به آن ناحیه میدان گفته می شود و اندازه آن ناحیه عمق آن میدان.
عمق میدان در واقع منطقه وضوح شماست. اگر آن ناحیه را طولانی تر کرده و اجسام بیشتری را به کانون توجه برسانید ، عمق میدان عمیق تری خواهید داشت.
به همین ترتیب ، اگر آن ناحیه را کوتاه تر یا کوچکتر کنید ، با فوکوس کمتری ، عمق میدان کمتری خواهید داشت. یکی از راه های دستیابی به این تنظیم استفاده از دیافراگم لنز است.
اکنون که کمی بیشتر در این باره دانستیم ، می توانیم عمق میدان خود را دستکاری کنیم تا احساسات ، لحن ها و روابط مختلف را بین اشیا منتقل کنیم.
ترجمه اختصاصی از قوانین ترکیب نما نوشته Alyssa Maio
شما همچنین می توانید دوره های آموزشی ما را تهیه کنید.
برای دکوپاژ آثار خود می توانید از کارشناسان با تجربه ما با کلیک اینجا استفاده کنید
برای آگاهی از آخرین خبرها
ایمیل خود را وارد کنید
رایگان